سبک زندگیفرهنگ و هنر

به بهانه فیلم ملی و راه های نرفته اش بررسی شکل گیری رفتار های پرخاشگرانه

به بهانه فیلم ملی و راه های نرفته اش

بررسی شکل گیری رفتار های پرخاشگرانه

 

ملی و راه های نرفته اش
ملی و راه های نرفته اش

داستان فیلم « مَلی و راه های نفرفته اش » در مورد ملیح ( ماهور الوند ) دختر جوانی است که با امید و آرزوهای فراوان با سیامک ( میلاد کی مرام ) ازدواج می کند اما پس از شب ازدواج، رفتارهای عجیب سیامک آغاز می شود و…

شکل گیری رفتارهای پرخاشگرانه من به عنوان فردی که درجامعه و خانواده مثل سایرین حق حیات، زندگی ونیاز به توجه و رشد از سوی والدین دارم ولی در دوران کودکی پدر ومادری که روابط سالم ورفتارهای صحیح را به من آموزش بدهند از زیر بار مسؤولیت خود شانه خالی کرده اند، در نتیجه یاد نگرفته ام که چگونه احساسات درونی، افکار، خواسته ها ونیازها، اعتقادها و… خود را به طور صحیح بروز دهم.

این مشکل ریشه های تربیتی دارد و ناشی از پرورش یافتن ما توسط والدین بسیار سختگیر است که فرزندان خود را می بینند اما حرف های آنها را نمی شنوند در نتیجه درتمام مراحل زندگی فردی و اجتماعی ام دچار مشکل خواهم شد.

بنابراین در دوران بزرگسالی یا مجبور می شوم رفتارهای نامناسب اطرافیان را بیش از اندازه تحمل کنم و هیچ اعتراضی ننمایم و یا آن را با خشم وعصبانیت پاسخ دهم و به صورت فردی زود رنج، حساس، عصبی وناسازگار به نظر برسم.

این گونه افراد به مرور دچار حالتی می شوند که احساس های درونی خود را فراموش کرده وفکر می کنند که اصلا احساسی در وجودشان نیست که بخواهند آن را ابراز نمایند.

به همین جهت در روابط با دیگران، عشق ورزیدن، محبت کردن، درک وتفاهم اطرافیان وحتی گاهی به اندازه ای رفتار های ناسالم خود را باور می کنند و آنها را صحیح می پندارند و متوجه نیستند که رفتارهای بیرونی شان برای دیگران وکسانی که با آنها تعامل دارند چقدر سنگین و آزار دهنده است و به علت نداشتن اعتماد به نفس و خودباوری، در ابراز وجود صحیح ومناسب، کنترل عواطف، احساسات و برقراری رابطه سالم با دیگران دچار یک جور سر درگُمی از درون می شوند و برای پاسخ به این سردرگُمی وپنهان کردن ضعف های درونی خود دست به واکنش های گوناگونی از جمله پرخاشگری می زنند.

 

وجود انسان به مثابه کوه یخ است.

 

همچنان که وقتی در اقیانوس قله های کوه یخی را نظاره می کنیم در واقع فقط آن قسمتی از کوه یخ را می بینیم که خارج از آب است. رفتارهای انسانی نیز همین گونه است وریشه ومنشا آن در عمق وجود فرد و در دوران کودکی و زمان رشد او نهفته است.

بدین منظور که ناراحتی ها، ناآرامی ها، اضطراب ها، ترس های پنهان (ترس از طردشدن، مقبول نبودن، حسادت ها، عدم اعتماد به خود و دیگران و …) نیمه اصلی کوه یخ است که در عمق وجود افراد قرار دارد ودیده نمی شود و واکنش هایی مانند: وسواس ها، بیماری های روانی، اعتیاد، افسردگی،‌ پرخاشگری و … قله کوه یخ هستند که خارج از وجود فرد است و خود را نمایان و آشکار می سازد.

روانکاوان معتقدند: هنگامی که ما نمی توانیم حرف مان را به کرسی بنشانیم از راه خشونت آن را اعمال می کنیم و این یعنی کسی که اقتدار درونی اش از بین رفته یا کم رنگ شده مجبور است از راه خشونت خواسته هایش را محقق کند.

ریشه ماجرا این است که وقتی احترام به خود را یاد نگرفته و از کودکی تا به حال با همین احساس زندگی کرده ایم بنابراین به دیگری نیز احترام نمی گذاریم و این بی احترامی را به فردی که از من ضعیف تر است تحمیل می کنیم.

این بی احترامی هیچ وقت حل نشده و مثل یک خوره درون فرد است و هنگامی که فرد تحریک می شود (زمانی که مورد بی احترامی قرار می گیرد) آن را به شکل پرخاشگری بیرون می ریزد.

وقتی نمی توانیم بر محیط کنترل داشته باشیم بنابراین این گونه تعبیر می کنیم که من ضعیف هستم، دوست نداشتنی وغیر قابل احترامم.
در چنین حالتی احساس شرم نهفته افزایش می یابد و اگر نتوانیم این شرم را حل کرده و کنترل نماییم این مساله را مساله کسی می دانیم که آن را زنده کرده است.

بنابراین کسی که این خشم را در من به وجود آورده سرکوب می کنیم تا شرم درونی مان کم تر شود. در این حالت با کوچک کردن وتضعیف فرد احساس خشم درونی را کاهش داده و به اصطلاح دلمان خنک می شود.

خشم مکانیزم فوق العاده قدرت مندی است.

 

تخلیه کردن شرم به وسیله کتک زدن وتحقیر کردن از آنجایی که فوق العاده ارضا کننده وتخلیه کننده است زیاد تکرار می شود.

شاید در دوران کودکی به خاطر رفتارهای ناشایست توسط والدین تنبیه بدنی شده، کتک خورده و این تجربه تلخ را کسب کرده باشید در این حالت کودک به تنها چیزی که فکر نمی کند کار اشتباهی است که انجام داده و دلیلی که پدر ومادر به خاطر آن وی را کتک زده اند. یعنی به اصلاح رفتار فکر نمی کند. تنها چیزی که کودک به آن فکر می کند این است که مورد توهین و تحقیر قرار گرفته است و به دنبال چنین فکری، اعتماد به والدین از بین رفته و صمیمیت به کم ترین حد خود می رسد.

تاثیرات طولانی مدت خشونت به واقع عمق فاجعه را در بر می گیرد که از آن جمله اعتماد به نفس پایین و احساس شرم می باشد و مهم ترین تاثیرآن این است که چنین کودکی در بزرگسالی تبدیل به یک پدر یا مادر مهاجم، خشن و آزار دهنده شده و کودک خود را مورد آسیب قرار می دهد و گاهی حتی اطرافیان خود را آزار داده و با آنها با خشونت رفتار خواهد کرد.

در واقع قربانیان خشونت خودشان در اعمال آن نقش بسیار مهمی دارند و پدر و مادری که خود شیوه خشونت دارند به فرزند خود این پیام را می دهند که چون تو رفتاری کرده ای که ما را ناراحت کرده ما خوشحال نیستیم و تو هم اگر خوشحال نبودی می توانی دیگران را بزنی.
کودک ضمن اینکه پیام را دریافت کرده است یاد می گیرد، تقلید می کند و آموزش می بیند. مشخص‏ترین کارکردهای اجتماعی پرداختن به ورزش، تفریح، سرگرمی ‌و تخلیه هیجان ذکر شده است.

برخی از اندیشمندان با تاکید بر ورزش‏های جمعی و گروهی که بین دانش آموزان انجام می‌شود نتیجه می‌گیرند که مشارکت در چنین ورزش‏هایی، تجربه‏ ها و درس‏های ارزشمندی در مورد زندگی به آنان می‌آموزد.

در جوامع پیشرفته صنعتی ورزش یکی از عرصه‏های محدودی است که افراد کماکان می‌توانند به تقویت مهارت‏های فیزیکی خویش و بهبود سلامت و تندرستی‏شان بپردازند.

ورزش بخشی از یک سیستم ساختاری و کلان اجتماعی است که به همراهِ و در کنار سایر نهادهای اجتماعی کارکرد و نقش موثر و سودمندی در حفظ نظم و ثبات اجتماعی دارا می‌باشد.

تحقیقات صورت گرفته نقش ورزش و بالاخص فعالیت‌های هوازی در کاهش بسیاری از مشکلات روحی و روانی را به اثبات رسانده و ممکن است بر کاهش مشکل پرخاشگری نیز موثرباشد. بنابراین بررسی تاثیر فعالیتهای ورزشی بر میزان پرخاشگری کودکان و نوجوانان ضروری و لازم به نظر می‌رسد تا از این طریق بتوان پرخاشگری دانش آموزان را از همان سنین کودکی و نوجوانی کنترل نمود.

 

* دکتر نورا داورپناه – مشاور خانواده

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا