سبک زندگی

خطای شناختی عبارت های (بایدی) یا Should statements

خطای شناختی عبارت های (بایدی) یا Should statements

* زهره کلاهدوز
مشاور خانواده و رواندرمانگر
(عضو رسمی کالج رواندرمانگران اونتاریو)

نباید از رابطه های گذشتم حرفی می زدم… حتما توی ذهنش در مورد من فکرهای عجیب و غریب کرده و چه قضاوت هایی که نکرده… و این شد که ترکم کرد و الان تنها شدم. باید پیش پدر و مادرم میموندم… نباید به اینجا مهاجرت می کردم…. یا پدر و مادرم حداقل باید با من میامدن… برادرم نباید با من چنین رفتاری داشته باشه اصلا منصفانه نیست.‌
خطاهای شناختی همانند شیشه‌ عینک های مختلف سبب می شوند ما به رویدادها و وقایع اطرافمان نگاههای مختلف داشته باشیم که متعاقبا این برداشت ها می توانند منطقی و مطابق واقعیت نباشند. گاهی شیشه عینک چنان تیره و تار است که مانع برداشت صحیح ما از واقعیت شده و در این برهه های زمانی منجر به تجربه احساسات و هیجان های ناخوشایند در درون فرد می شوند. احساس گناه، سرزنش و عدم امنیت در ما گاهی منجر به مشکلاتی چون اضطراب،‌ افسردگی و اختلال در روابطمان با دیگران می‌شود.
یکی از این تحریفات شناختی که در اینجا آن را بیشتر بررسی می‌کنیم، خطای شناختی عبارت های باید و نباید دار یا (should statements)است.

تعریف خطای شناختی «عبارات یا جملات باید دار»

اولین عبارت های باید دار را در خردسالی از پدر و مادر یا افرادی که از ما نگهداری می کردند شنیده ایم. تقریبا از چهار یا پنج سالگی متوجه شدیم، پشت هر باید یا نبایدی یک دلیل و استدلال وجود دارد. مثلا به اتو نباید دست بزنیم چون دست ما را می سوزاند، برای عبور از خیابان باید ابتدا به سمت چپ و بعد به سمت راست نگاه کنیم تا دچار آسیب نشویم. اغلب این عبارت ها منطقی و برای حفاظت از ما هستند. ولی برخی از این عبارات شرطی به ترس ها و اضطراب های والدین ما بر می گردند و منجر به ایجاد باور های غلط و غیر منطقی در فرد می شوند.
در بزرگسالی فرد با باورهایی که حالا در پیش نویس یا طرحواره او قرار دارند، باید و نبایدهایی برای خود و اطرافیان وضع می کند که اغلب منجر به ایجاد احساس گناه و سرزنش در خود و دیگران می شوند و منجر به ایجاد خطای شناختی «بایدها» می گردد. زمانی که خود را در انحصار باید هاو نبایدها قرار می دهیم، احساسات و عواطف منفی در ما تقویت می شود.
اغلب برای خود و اطرافیان خود براساس همان قوانین و طرحواره های ذهنی حد و مرزهایی مشخص می کنیم و اگر از این قوانین و خطوط عبور کنیم، دچار خشم و هراس می شویم. این هیجانات همچون خشم و عصبانیت منجر به سرزنش خود و یا اطرافیانمان می شود. «او نباید مرا تنها می گذاشت»، «باید در این مهمانی بهترین باشم»،»من باید قوی باشم و از خانواده ام حمایت کنم.» ، «همسرم باید کار بهتری پیدا کند تا بتواند مخارج خانواده را تامین کند.» ، «خانواده ام باید در مخارج تحصیلی به من کمک کنند.»
این نوع از جملات بایدی که معمولا از همان قوانین نانوشته و ناخودآگاه سرچشمه می گیرند، معمولا سبب می شوند در هر رویدادی فرد بدون توجه و دقت نسبت به آنچه اکنون و در این لحظه در اختیار دارد به آنچه باید در گذشته اتفاق می افتاد و یا در آینده به تحقق بپیوندد؛ با کامل گرایی و گاهی خشم و هیجانهای منفی ایجاد شده، بر بایدهای ذهنی خود تاکید کند.

بایدها و ایجاد انگیزش

این باور غلط وجود دارد که عبارت های باید دار برای انگیزش خود ویا دیگران موثر است. «من نباید شیرینی بخورم.»،»باید بیشتر درس بخوانم» این عبارات بایدی سبب ایجاد نوعی سرکشی و تمرد در فرد می شوند.
تحقیقات نشان می‌دهد زمانی که از عبارت های جایگزین بجای جملات «باید دار» استفاده می کنیم به نتیجه بهتری دست می یابیم. «بهتر است شیرینی خوردن را کم کنم». «بهتر است زمان بیشتری برای مطالعه بگذارید.»

مثال خطای شناختی بایدها

مادر عروسی را در نظر بگیرید که شب عروسی دخترش از سرویس ارائه شده توسط شرکت برگزار کننده جشن راضی نبوده است. فکر تکرار شونده ای دائما در ذهنش می گوید نباید این شرکت را برای عروسی انتخاب می کردند، آبروی ما پیش دوست و فامیل رفت.
باید بیشتر در مسائل پذیرایی دقت می کردم، کوتاهی از خودم بود. مدت زیادی را با حال ناخوشایند می گذراند. مضطرب از قضاوت دیگران… خشمگین از عوامل تهیه و پذیرایی عروسی و به ویژه سرزنش مدام خود به دلیل اینکه چرا نقش و مسولیت بیشتری نپذیرفته است. افراد کامل گرا و بی نقص جو معمولا درگیر این خطای شناختی می شوند و خود و اطرافیان خود را مورد عتاب و سرزنش قرار می دهند.

چالش خطای شناختی عبارت های بایدی

۱.جملاتی که با کلمات باید و نباید شروع می شوند بار عاطفی و هیجانی آمرانه و منفی به همراه دارند و معمولا ما را در حالت تدافعی قرار می دهند. پیشنهاد می شود، از کلمات جایگزین استفاده کنیم «ترجیح میدهم به مهمانی نروی» به جای «نباید به مهمانی بروی».
۲. افراد با این خطای شناختی از انعطاف پذیری کمتری برخوردار هستند. با در نظر گرفتن تفاوت های فردی و فرهنگی، شیوه فرزند پروری در خانواده های مختلف، نیازها و محدویت ها به تدریج باورهای خود را متعادل کنیم. در نظر داشته باشیم که افراد نباید در حیطه ارزش های ما حرکت کنند. به شیوه های متفاوت زندگی افراد با احترام بیشتری می نگریم زمانی که به عوامل ایجاد این اختلاف ها آگاه شویم.

«باید» های مجاز

• به نظر «دیویدبرنز» در سه مورد استفاده از کلمه باید بی اشکال است:
۱. یکی از آنها بایدهای اخلاقی است: «نباید از کسی سوءاستفاده کنیم، زیرا خلاف اصول اخلاقی است». باید و نبایدهایی که نظام ارزشی ما را شکل می دهند.
۲. دومین نوع بایدهای مجاز، بایدهای قانونی است: «نباید در خیابان با سرعت ۱۴۰ کیلومتر رانندگی کنید، زیرا خطرناک است و احتمالاً مشمول جریمه پلیس و ضرر رساندن به دیگران می شوید».
۳. بالاخره به بایدهای طبیعت می رسیم. مانند قانون جاذبه در طبیعت این اتفاق باید بیفتد. مثلاً اگر قلم از دست من رها شود، تحت تاثیر قانون جاذبه «باید» سقوط کند.

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا