سبک زندگی

زندگی آموختنی است

زندگی آموختنی است

* زهره کلاهدوز / مشاور خانواده و رواندرمانگر  /  (عضو رسمی کالج روان درمانگران اونتاریو)

خاطرتون هست حتما دورانی که دانش آموز مدرسه یا دبیرستان بودیم … بعضی از دانش آموزان به طرز عجیبی در درسهای مدرسه پیشرفت داشتند و پله های ترقی را یکی پس از دیگری در درس و مدرسه و بعد رتبه های دانشگاهی بدست آوردند. در ذهن اکثر افراد جامعه این افراد بزودی در هر جایگاهی در اجتماع با موفقیت های پر رنگ دیده می شوند.
حتما برای شما پیش آمده است که بعد از چندین سال با همان همکلاسی خود مواجه شوید. برخلاف انتظار با فردی در سطح معمول اجتماعی مواجه شده اید. از خودتان پرسیده اید چطور ممکن است با آن همه استعداد و پیشرفت های تحصیلی و ادامه تحصیل در یک رشته برتر دانشگاهی… به نظر می رسد به جایگاه موفقیت باری که در ذهن اجتماع تعریف شده، نرسیده است.
این تعارضات منجر به تحقیقات وسیعی شد. از زمانی که روانشناسی با استفاده از آزمون ها و ابزارهای هوش سنج، قادر به تخمین زدن بهره هوشی افراد شد‌. همواره این انتظار وجود داشت که افراد موفق دارای بهره هوشی بالایی هستند و همیشه نمره و تراز(IQ)فراد مخترع و نام آور زبان زد خاص و عام بود.
باور نابجایی در ذهن افراد و بخصوص والدین ایجاد شد، که اگر فرد نمرات بالایی در مقاطع مختلف تحصیلی کسب کند، باهوش قلمداد شده و آینده‌ای درخشان در انتظار او می باشد. نتیجه تحقیقات جامعه علمی را شگفت زده کرد. این تحقیقات نشان می دهد که تنها(%۳۰)سی درصد از سهم موفقیت یک فرد را بهره هوشی او تامین می کند و(%۵۰) پنجاه درصد هوش هیجانی و (%۲۰)بیست درصد باقیمانده عوامل محیطی مثل خانواده و حتی شانس مطرح شده است.

هوش هیجانی

هوش هیجانی ترجمه کلمه Emotional Intelligence است که در برخی از سایت های علمی و متن های روانشناسی به هوش احساسی یا عاطفی و حتی سواد عاطفی هم برگردانده شده است.

در واقع هوش هیجانی به پنج مولفه مهم و اصلی تقسیم می شود:

۱. خودآگاهی: توانایی شناخت و آگاهی نسبت به هیجانها و احساسات خود
۲.کنترل و مدیریت هیجانی و احساسی
۳.بکارگیری هیجانات مطلوب در برانگیختن خود
۴.همدلی: استفاده صحیح از هیجانات در همدلی و درک متقابل افراد دیگر
۵.توانایی برقراری ارتباطات عمیق اجتماعی

همانطور که دیده می شود چکیده این پنج مولفه حول محور هیجانات فردی هستند.

خودآگاهی

فرد با بهره هوش هیجانی بالا، شناخت وسیعی نسبت به هیجانات خوشایند و ناخوشایندی که تجربه می کند دارد.

این آگاهی و شناخت سبب می شود در زمان هایی که نیاز دارد هیجانات خود را تنظیم کند. اگر احساسات و هیجانات خود را همچون اعصاب به یک سیم کشی تشبیه کنیم فرد به راحتی می تواند در شرایط و موقعیت های ناخوشایند با استفاده از مهارت های تنظیم هیجانی مثل تکنیک های ذهن آگاهی (mindfulness)و یا تن آرامی(Meditation) این اتصالات هیجانی را برقرار کند و شرایط مطلوب تری را تجربه کند.

برانگیختن هیجانات

همه ما در شرایط و موقعیت های مختلف زندگی نیاز داریم که برای رسیدن به شرایط بهتر در وجودمان انگیزه و حرکت ایجاد کنیم.

برای مثال فردی که قرار است در یک دوره آموزشی شرکت کند، درحالیکه شاغل و متاهل هم باشد. این فرد بهتر است هیجانات مطلوب انگیزشی را در خود فراخوانی کند تا موتور حرکت این تغییر و پیشرفت روشن شود.

کنترل و مدیریت هیجانات

کنترل یا مدیریت خشم واژه رایج و متداول این روزهاست. خشم هیجانی است که همه ما کم وبیش آن را تجربه می کنیم.

افراد با هوش هیجانی بالا با توجه به آگاهی و شناخت مبسوطی که نسبت به هیجانات خوشایند و ناخوشایند خود دارند، هرگز تلاش برای حذف هیجان یا احساس نمی کنند بلکه به مدیریت شرایط هیجانی پیش آمده توجه می کنند.

همدلی

آگاهی و شناخت هیجانات در ارتباطات بین فردی نقش بسیار موثری دارد. فردی که بتواند نیازها و احساسات افراد دیگر را متوجه شود و بتواند فرد مقابل را درک کند و به نوعی خود را در شرایط و موقعیت فرد مقابل قرار دهد؛ براحتی از جرقه های احتمالی که منجر به آتش سوزی و از بین رفتن روابط می شود، پیشگیری می کند.

برقراری ارتباطات عمیق اجتماعی

افراد با بهره هوش هیجانی مناسب توانایی برقراری ارتباطات عمیق اجتماعی دارند از هوش اجتماعی خوبی برخوردار هستند و اگر وارد سازمان یا موسسه ای شوند، به سرعت خود را با قوانین حاکم بر محیط تازه وقف می دهند.

با استفاده از مهارت های ارتباط موثر، با اندکی تامل متوجه می شوند با افراد مختلف چگونه رابطه بهتر و پایدارتری برقرار کنند.

زندگی آموختنی است

خبر خوب و خوشحال کننده این است که مهارت هایی که ذکر شد همه اکتسابی، آموختنی و قابل به کار گرفتن است.

این احتمال وجود دارد که بازه زمانی یادگیری این مهارت ها در افراد مختلف متفاوت باشد. برخلاف بهره هوشی که درصد زیادی به عوامل ژنتیکی تکیه داشت هوش هیجانی مجموعه ای از مهارت هایی است که امکان آموزش آن برای همه افراد در همه سنین فراهم شده است. بنابراین دلسردی و ناامیدی خود را در روابط بین فردی و زوجی کنار بگذاریم و از جملات «در این سن چطور می توانم تغییر کنم! من سالها به این شیوه زندگی کرده ام» دوری کنیم و درهای تغییر و پیشرفت را به روی خود بگشائیم.

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا