ضمیر خودآگاه ، نیمه خودآگاه وناخودآگاه
ضمیر خودآگاه ، نیمه خودآگاه وناخودآگاه
شاید تا به حال در مورد ضمیر ناخودآگاه شنیده باشید.
بعضی از کارشناسان در این مورد از مثال کوه یخی استفاده می کنند.
قبل از اینکه به جزئیات مربوط به ضمیر ناخودآگاه و راز و رمز آن بپردازیم کمی در خصوص خودآگاه، نیمه خودآگاه و ناخودآگاه بررسی کنیم.
در ابتدا بهتر است که ضمیر خود آگاه را تعریف کنیم. خودآگاه ما مسئول افکار، منطق، محاسبات ما، و همچنین رفتار آگاهانه ماست.
در حقیقت زمانی که به حل مسالهای فکر میکنید یا به دنبال راه حل می گردید یا زمانی که در حال بحث و تبادل نظر هستید از خود آگاه خود استفاده میکنید.
این همان آگاهی شماست و داشتن آن برای آگاهی از شرایط محیطی لازم و بسیار مهم است.
از طرف دیگر ضمیر ناخودآگاه ما مجموعهای از ذهن و سیستم عصبی ماست که شامل ۵ حس مهم در ما می باشد.
از دید روانشناسی ضمیر ناخودآگاه جزعی از آگاهی ماست که در آگاهی و هوشیاری اصلی و مرکزی ما نیست.
این همانند انباریست که در آن هر چیزی که میدانیم ولی به آن فکر نمیکنیم را در آن ذخیره میکنیم که این همان خاطرات یا اطلاعات انباشته شده ماست.
ولی ما از چیزی فراتر از این میگویم:
به جز خاطرات و تجربیات آموخته شده چیزهای دیگری هم در ضمیر ناخود آگاه ما هستند.
درحقیقت کلیه ارزشها، اعتقادات، باورها، مهارتها، عادات، تواناییها، احساسات و عواطف ما در ضمیر ناخود آگاه ما قرار دارند.
بنابراین چنانچه اعتقادات و ارزشهای قوی داشته باشید به سمت اهداف بزرگ گام برخواهید داشت و به موفقیت خواهید رسید و اگر ارزشهای متفاوت و اعتقاداتی محدود کننده داشته باشید رفتار و نتایج کارهایتان متفاوت خواهد بود.
در اکثر مواقع، ما عکس العمل هایی داریم که از روی آگاهی نیستند بلکه پاسخهای اتوماتیک و ناخود آگاه ما نسبت به محرکهای بیرونی اند که به صورت نیمه خودآگاه و یا ناخودآگاه صورت پذیرفته اند.
بگذارید در این زمینه مثالی بزنیم:
مهارتی ساده مانند رانندگی را در نظر بگیریم.
برای یادگیری رانندگی برای اولین بار باید به تمامی کارهای اصلی کاملا آگاه باشیم.
اینکه چگونه بنشینیم و صندلی خود را تنظیم کنیم، دنده را بشناسیم، گاز، ترمز، کلاچ، بوق، راهنما و خیلی چیزهای دیگر. ما به کمی زمان نیاز داریم تا بتوانیم با تک تک این اجزاء آشنا شویم.
ولی پس از مدتی تمرین و رانندگی قادر خواهیم بود که به صورت نیمه خود آگاه یا ناخود آگاه رانندگی کنیم.
بنابراین دیگر نیاز نیست که به ترمز یا کلاچ نگاه کنیم.
پس از آنکه مطالب در ضمیر ناخود آگاه ما ذخیره شد دیگر نیاز نیست که همه کارهای مربوط به رانندگی را کاملا آگاهانه انجام دهیم چون ناخود آگاه ما این کار را به بهترین شکل ممکن برای ما انجام خواهد داد بدون آنکه نیازی به وجود آگاهی و تمرکز داشته باشیم.
دلیل این امر آن است که ضمیر خودآگاه ما می تواند به مرور به موضوعات جدید بپردازد و چیزهای جدید بیاموزد.
اگر بنا بر این بود که ما همیشه از خودآگاه خود استفاده کنیم حجم اطلاعات ورودی به حدی بالا می بود که ما نمی توانستیم بر روی موضوع خاصی تمرکز داشته باشیم.
در حقیقت میتوان اینگونه عنوان کرد که خداوند ضمیر ناخوداگاه ما را به نحوی طراحی کرده که با کمک آن ما بتوانیم بر روی موضوعات جدید تمرکز کنیم و یاد بگیریم در حالی که یادگیری در سطح ناخودآگاه ما اتفاق می افتد.
در چند مقاله بعدی به جزئیات مربوط به ضمیر ناخودآگاه و قوانین مهم مربوط به آن برای رسیدن به موفقیت خواهیم پرداخت.
دکتر علیرضا شریفی
*مدرس MasterClass ، مستر کوچ
*مدرس رسمی ان ال پی (برنامه ریزی عصبی-کلامی) تایم لاین تراپی، و هیپنوتراپی
*مشاور مدیریت استرس
alireza@altatc.ca / (۶۴۷) ۶۷۱-۰۰۰۲
TEHRANTO