سبک زندگی

من به دخترم نمی آموزم که مودب باشد!

من به دخترم نمی آموزم که مودب باشد!
من به دخترم نمی آموزم که مودب باشد!

 

بگذارید مقدمه را با بیان این مطلب که من اعتقاد ندارم ادب و رفتار خوب داشتن، منحصر به فرد است شروع کنم.

ما به عنوان والدین امیدواریم که به فرزندانمان بیاموزیم که مؤدب باشند. اما واقعاً این به چه معناست؟

برای بسیاری به معنای لبخند زدن ، بی سر و صدا صحبت کردن ، معاشرت کردن و در صورت سؤال پرسیدن از آنها جواب دادن است. بسیاری دیگر مواردی از قبیل آرام قدم برداشتن، ندویدن ، خوردن تمام غذاهای تهیه شده حتی اگر دوست نداشته باشند را نیز به آن اضافه میکنند.

بطور کلی پیام این است:
اگر ما به عنوان والدین، انتظارات افراد در اجتماع را رعایت کنیم و اگر به بچه های خود آموزش ندهیم که درست «رفتار کنند» ، ناکام می مانیم.

با این وجود؛ محبت، ادب و اجبار ویژگی و رفتارهایی نیستند که من به دخترم (یا پسرم) آموزش دهم.

بعنوان یک زن فشار آوردن برای مؤدب بودن، شیرین بودن و برازنده بودن حیرت انگیز است.

محکم باشید، اما نه خیلی محکم. اظهار نظر کنید اما انعطاف نیز داشته باشید.

در حالی که من نمی توانم کاری کنم که همه مشکلات برای دخترم از بین بروند ، اما آموزش به او را از سنین کودکی شروع می کنم.
برای من اهمیتی ندارد که مسائلی را که تجربه کردم باز کنم.

اولین باری که مورد تعرض و تجاوز جنسی قرار گرفتم در حدود هشت سال داشتم.

این اتفاق توسط یکی از دوستان همسایه برایم اتفاق افتاد. همسایه ما که به او عمو می گفتیم یک مرد میانسال، مهربان و خوش مشرب بود و مطابق معیارهای اجتماعی، پاکیزه، زحمتکش و قابل اعتماد به نظر می رسید.

او به ما میگفت که دست او را بگیریم و روی پاهایش بنشینیم. به ما گفته شده بود که بی ادب نباشیم وبه او احترام بگذاریم.

ما اعتراض نکردیم، نوازشهای او نامناسب شد و نفهمیدم که چه اتفاقی افتاده است.

من فکر کردم که نباید سرپیچی کنم و این نیز بخشی ازاحترام گذاشتن و مودب بودن است، پس هیچ چیزی نگفتم و پس از آن چندین بارنیز این اتفاق با تعداد زیادی از مردان دیگر برای من رخ داد تا بزرگ شدم.

این یک واقعیت ناراحت کننده است و این وقایع عادی شده اند. توقع زیادی از دختران جوان در سنین پایین تر دارند و گاهی اوقات سخنانی مانند «اگر لبخند بزنید خیلی زیباتر خواهید بود!» – از سوی خانواده، دوستان وگاهی از سوی غریبه های- بیان می شود؛

برای بسیاری از ما دختران چنین اظهاراتی و لمس های ناخواسته اتفاق افتاده است و اگر اعتراض کنیم ، مشکل داریم یا سرکش هستیم.

چرا بسیاری از زنان در اعتراض به این موارد خود را محدود و مشروط میکنند؟

من در صحبت با زنان دیگر دریافتم که بسیاری از ما دختران با رعایت چنین معیارهایی بزرگ شدیم و اغلب وانمود می کنیم که اتفاقی نیافتاده است.

قبل از اینکه از کسی دیگری این سؤال ها را بپرسیم باید از خودمان سؤال کنیم.

من کاملاً آگاه هستم که همه اشکال لمس کردن با رفتارهای نابهنجار و غارتگرانه در ارتباط نیستند از طرفی نیز کاملا آگاهم که بیشتر آسیب های جنسی به زنان وقتی که دختر بودند زده شده است.

فکر می کنم راهی برای گفتگو در مورد لذت وآگاهی جنسی با بچه ها به خصوص هنگامی که بدن آنها شروع به تغییر می کند وجود دارد.

همچنین فکر می کنم که ما باید در مورد این چیزها صحبت کنیم و به آنها آگاهی دهیم.

بنابراین، بعضی چیزها را می دانم و مطمئنا دختر خودم لازم نیست که برای غریبه ها لبخند بزند، لازم نیست بنا به تقاضا خانواده و دوستان آنها را بغل کند و مجبور نیست روی پای غریبه ها بنشیند. این مواردشامل «سانتا» نیز می شود.

اگر با کسی مخالف باشد یا موضوعی برایش ناراحت کننده باشد می تواند از نه استفاده کند. او می تواند صدای خود را محکم و بی پروا به گوش دیگران برساند.

من هیچگاه به عنوان یک فمینیست شناخته نمی شدم اما اگر اکنون از من سؤال کنیدکه تو فمنیست هستی؟

میگویم من فمینیستی هستم که قصد دارد دخترش را بی دغدغه بزرگ کند.

واقعا جواب می دادم که بله من فمینیست هستم زیرا سعی نمی کنم مودب باشم، البته از فمینیست نوع «بد» یا «اشتباه» می ترسم.

من مسئولیت دارم. من در قبال دختر خودم مسئول هستم تا او را نسبت به مسائل قبل از اینکه برایش اتفاقی بیافتد آگاه کنم.

باشد که دختران ما ضمن به چالش کشیدن وضع موجود ، خود را در آغوش بگیرند.

باشد که آنها در یک قطب نمای اخلاقی همبستگی پیدا کنند و برای مقابله با سیستم فکری اشتباه -که فکر می کنند اگر لبخند بزنند ، بسیار زیباتر می شوند آماده شوند.

منبع: سی بی سی

من به دخترم نمی آموزم که مودب باشد! | روزنامه های تورنتو | تهرانتو | tehranto | روزنامه های کانادا | Tehranto

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا