سبک زندگی

نجار زندگی خود باشیم

علیرضا شریفی
علیرضا شریفی

نجار پیری در شهری کوچک و زیبا زندگی می کرد. کارهای او همیشه در سطح شهر شهره همگان بود و مردم در مورد مهارت و هنر استاد صحبت می کردند.
او همسری مهربان داشت و با نوه کوچک خود در خانه ای بسیار قدیمی زندگی می کرد. در پایان یک زمستان سرد نجار تصمیم گرفت تا بلاخره خود را بازنشسته کند تا بتواند کمی به زندگی خود برسد. می خواست زمان بیشتری را با همسر و نوه عزیزش سپری کند.
صبح یک روز دوشنبه به سراغ کارفرمای خود رفت تا در مورد تصمیم خود با او صحبت کند. گرچه درآمد خوبی از این کار عاید او می شد ولی احساس می کرد که اکنون زمان بازنشسته شدن و رسیدگی به خود و خانواده اش است.
کارفرمای او از شنیدن این خبر و از اینکه کارمندی ماهر و با تجربه را از دست می دهد بسیار ناراحت شد و به عنوان آخرین درخواست به نجار گفت که در ساخت آخرین پروژه و برای ساختن خانه ای کوچک و زیبا به او کمک کند.
از آنجا که نجار تصمیم خود را گرفته بود با این درخواست مخالفت کرد اما پس از کش و قوس فراوان موافقت خود را اعلام کرد. تفاوت این پروژه و پروژه های قبلی در این بود که دل نجار با او در این تصمیم همراه نبود.
در این پروژه، نجار آن کار همیشگی را انجام نداد چون دل و جانش با آن نبود. در ساخت آن خانه کوچک از مواد درجه دو و سه استفاده کرد و کار او آن دقت, عشق و ظرافت سابق را نداشت.
زمانی که نجار پروژه را به اتمام رساند بسیار خوشحال بود چون این خانه آخرین کار وی پس از ۳۰ سال تلاش مستمر بود.
پس از اتمام کار از کارفرما خواست تا برای بازرسی از خانه جدید به آنجا بیاید و آن را بررسی کند. پس از انجام بازرسی کارفرما رو به نجار کرد و گفت: این خانه خانه توست دوست من. هدیه من به تو به پاس ۳۰ سال کار هنرمندانه، عاشقانه و ماهرانه است. نجار از این صحبت شوکه شده بود و حال عجیبی داشت.
اگر او قبل از شروع این پروژه می دانست که قرار است صاحب آن خانه شود آیا بازهم به همان شکل که این پروژه را به اتمام رساند کار می کرد؟ آیا در ساخت خانه دقت می کرد و یا از مواد اولیه درجه دو و سه استفاده می کرد؟

نجار زندگی خود باشیم
نجار زندگی خود باشیم

چند نفر از ما مثل نجار این داستان هستیم؟ خانه ای میسازیم که صرفا ساخته باشیم؟ پروژه را روز به روز پیش میبریم، بدون آنکه بدانیم از چه موادی استفاده می کنیم و یا بدون آن که آن طور که باید و شاید و با ظرافت و عشق آن را تکمیل کنیم. زمانی خواهد رسید که چشمانمان را باز می کنیم و می بینیم که این خودمان هستیم که باید به داخل آن خانه کوچک رفته و در آن زندگی کنیم. شاید اگر زودتر بدانیم پروژه را به صورتی کاملاً متفاوت شروع کرده و به اتمام میرسانیم.
بهترین زمان برای ساختن خانه مان همین امروز است… از همین امروز… از همین لحظه…

*دکتر علیرضا شریفی
مشاور مدیریت استرس
مدرس MasterClass مستر کوچ | مدرس رسمی ان ال پی
تایم لاین تراپی (برنامه ریزی عصبی-کلامی) و هیپنوتراپی
alireza@altatc.ca | (647) 671-0002

روزنامه های تورنتو | تهرانتو | tehranto

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا