سبک زندگی

چطور از ترس های خود رها شویم؟

چطور از ترس های خود رها شویم؟

دیروز با دوستی‌ صحبت می‌کردم که می گفت: “ رفتم برای مصاحبه ولی‌ اینقدر خجالت کشیدم و اشتباه صحبت کردم که شر شر عرق می‌ریختم.
پرسیدم: چی‌ باعث شد اینقدر استرس بگیری؟ گفت: “ نمیدونم، احساس کردم همه به من نگاه میکردند”
گفتم : خب نگاه بقیه باعث شد چه فکری از ذهنت بگذره؟
گفت: “اینکه دارم قضاوت میشم، اینکه اگر اشتباه بگم چی.”

 

ترس های ما در زندگی‌ می توانند ما را فلج کنند. ترس از قضاوت شدن، ترس از اشتباه، ترس از شکست، ترس از شروع، ترس از پایان، ترس از تنهایی و یا پیری و غیره.

مدام فکر می‌کنیم اگرفلان اتفاق بیافتد چه‌ میشود . ترس های ما به ما اجازه رشد و پیشرفت نمیدهند. به همین علت وقتی‌ می ترسیم، نمیتوانیم زندگی‌ دلخواه مان را بسازیم.

ساده ترین علت ترس این است که ما به خودمان باور نداریم. یعنی‌ وقتی‌ میترسیم، نا خودآگاه فکر می‌کنیم که من از پس اتفاق و یا نتیجه این اتفاق بر نمی آیم .

مثلا پس ذهنمان مطمئن هستیم که توانی‌ کنار آمدن با تنهایی را نداریم، به خودمان میگوییم که از پس شکست برنمی آیم ، از پس حرف مردم برنمی آیم.

تنها راه رهایی از ترس، بالا بردن سطح اعتماد و اطمینان به خودمان است. به عبارتی ، هرچه اعتماد به نفس ما بالاتر برود، ترس ما کمتر خواهد شد. این را به یاد داشته باشید که ترس هیچ وقت از بین نمی‌رود ولی‌ کمرنگ میشود. وقتی‌ اعتماد

شما به خود و توانی‌ هایتان بالاتر برود و در مواجه با ترس مطمئن باشید که از پس عاقبت کار برمی‌ آیید، دیگر ترس زندگی‌ شما را فلج نمی کند.

تنها راه بالا بردن اعتماد به نفس خود، مواجه شدن با ترسهایمان است. هرچه بیشتر با ترس های خود روبرو شویم، بیشتر به توانی‌ های خود اطمینان پیدا می‌کنیم.

میگویند سخنرانی‌ در جمع یکی‌ از دلهره آورترین کارهای دنیاست. مردم بیشتر از اینکه از مرگ هراس داشته باشند، از سخنرانی‌ هراس دارند.

اولین باری که در جمع کوچکی صحبت کردم، صدایم می لرزید و قلبم تند می زد، خیس عرق بودم و احساس می‌کردم هر لحظه ممکن است غش کنم، ولی‌ هرچه بیشتر و بیشترتمرین و سخنرانی‌ کردم اعتماد و باورم به خودم و

توانایی‌ هایم بیشتر شد و راحت تر سخنرانی‌ کردم.

هرچه‌ اعتماد و باورتان را به خود و قابلیت هایتان بیشتر کنید اعتماد به نفس شما بالاتر خواهد رفت و در نتیجه در مواجه شدن با ترس به خود می گویید ، “ قبلا از پسش برآمدم، باز هم از پسش بر می آیم.”

وقتی‌ ما با ترس هایمان رو به رو می شویم و اقدام به عمل می کنیم دو حالت پیش می آید: یا نتیجه مطلوب را میگیریم، یا نتیجه غیر مطلوب.

اگر نتیجه دلخواهمان را بگیریم که بسیار اتفاق خوبیست ‌ ولی‌ اگر نتیجه دلخواه را نگرفتیم باز اتفاقی‌ نیفتاده و هنوز زنده هستیم و میتوانیم اقدام متفاوتی انجام بدیم.

نتیجه غیر مطلوب همیشه یک درس و یا تجربه ای به همراه دارد که باعث رشد ما میشود.

یادتان باشد، ترس خطر کردن، مواجه شدن و عبورکردن از ترسهایتان به مراتب کمتر از ترس زندگی‌ کردن با احساس عجز و ناتوانی است .

به عبارت دیگر هرچه‌ از عمل کردن ، تصمیم گرفتن و ریسک کردن دوری کنید ترس هایتان بیشتر و عمیق تر میشوند و کم کم احساس می‌کنید قادر به انجام کوچکترین کارها هم نیستید؛

احساس می‌کنید ترس هایتان شما رو فلج کرده ا‌ند؛ احساس ناتوانی و درماندگی می‌کنید و این احساس شدیدا دردناک و غیر قابل تحمل است. این درد، از درد رویارویی با چالش ها به مراتب بیشتر است.

روی یک کاغذ ترس هایتان را بنویسید و بعد جلوی هرکدام بنویسید که توان‌ آن را دارید که از پسشان برآیید .

مثال:
ترس از تمام کردن رابطه: من از پس تمام کردن رابطه، تنهایی و عواقب آن بر می‌آیم.

ترس از شکست: من از پس شکست بر می‌آیم. من توانایی‌ این را دارم که از شکست هایم در زندگی‌ درس بگیرم و آنها را تبدیل به تجربه و یادگیری کنم.

برای بهبود کیفیت روابط و کارو زندگی ‌خود ، امروز با کدام ترس باید مواجه شوید؟

* سارا رحیمی
نویسنده، سخنران، لایف کوچ ، عضو انجمن بین المللی کوچهای حرفه ای (ICF)

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا