سبک زندگی
PARASITE پدیده ای که ۴ اسکار گرفت و تاریخ ساز شد
PARASITE فیلمی است که بیشترین جوایز اسکار ۲۰۲۰ را به خود اختصاص داده و در جوایز امسال اسکار چهار جایزه در بخش بهترین تصویر، کارگردانی، فیلم برجسته بین المللی و نویسندگی (فیلمنامه اصلی) برنده شده است.
این فیلم اولین فیلم غیر انگلیسی در تاریخ اسکار شد که جایزه بهترین تصویر برداری را گرفت.
نویسنده ، کارگردان و تهیه کننده «بونگ جون هو» هر سه مقامی را که برای آن نامزد شده بود، برنده شد و سه اسکار برای سه نامزدی آنها دریافت کرد.
PARASITE همچنین اولین فیلم از کره جنوبی بود که نامزد فیلم بین المللی یعنی فیلم زبان های خارجی شد.
در طول شب اسکار «بونگ جون هو» با مهربانی ادای احترام به نامزدهای همکار خود کرد ، که شاید هیچ چیز چشمگیرتر از اعتراف وی نبود که وی با مطالعه و بررسی کارهای ( نامزد کارگردانی همکار خود) مارتین اسکورسیزی ، فیلمبرداری می کرد و باعث شد تا به این کاراکتر ثابت تبدیل شود.
Parasite یا همان«انگل» ترکیبی از ژانرهای درام، کمدی، جنایی، وحشت و در کل اثری تماشایی از «بونگ جون هو» کارگردانیست که به خوبی می تواند ژانرها را به خدمت فیلمش در بیاورد.
نودودومین اسکار در تاریخ یکشنبه ۹ فوریه ۲۰۲۰ در تئاتر Dolby® در هالیوود و مرکز Highland Center® در هالیوود برگزار شد و به صورت زنده در ABC و در بیش از ۲۲۵ کشور در سراسر جهان پخش شد.
نگاهی به فیلم انگل
به نقل از گاردین:
فیلم داستان زندگی یک خانواده چهار نفره ( پدر، مادر، خواهر و برادر) است که از بیپولی رنج میبرند و کارشان درست کردن جعبه پیتزا برای رستوران است. وضعیت آنها به قدری اسفناک است که از وایفای همسایه استفاده میکنند و همواره دغدغه غذا دارند.
کیوو (با بازی چوی وو-شیک) پسر خانواده، به پیشنهاد یکی از دوستانش که از او میخواهد تا معلم خصوصی دختر شخصی پولدار به نام آقای «پارک» (با بازی لی سون کیون) برای تدریس زبان انگلیسی شود.
از آن جایی که «کیوو» به دانشگاه نرفته و مدرک ندارد با جعل مدرک به کمک خواهرش کیجئونگ (با بازی پارک سو-دام) در خانه آقای «پارک» مشغول به پارک میشود. آرام آرام و با ترفندهایی خاص، هر چهار نفر اعضای خانواده راه خود را به خانه باز میکنند و هر یک جایگاه خاصی را در امور خانه بر عهده میگیرند.
«انگل» فیلمی با محوریت اختلاف طبقاتی و خشم حاصل از آن است.
فیلم با کنار هم قرار دادن دو نوع مختلف زندگی سعی بر نشان دادن تفاوتهای بنیادین بین آنها دارد. تفاوتهایی ناراحت کننده که با نمایش آنها فیلمساز سعی میکند تا از مقوله فقر تقدسزدایی کند.
این امر گاهی با نشان دادن مستقیم تفاوتها اتفاق میافتد و گاه در مواجهه مختلف دو خانواده نسبت به مسئلهای یکسان نمود پیدا میکند.
برای مثال در فیلم این تقابل رویکرد در مقوله “باران” اتفاق میافتد.
برای خانواده پولدار، باران فرصتی برای تفریح و نوید دهنده روزی دلانگیز است. از سوی دیگر همین باران میتواند عاملی تهدید کننده برای زندگی خانواده فقیر باشد.
این رویکرد قرینه پردازانه در سکانسهای دیگری نیز به چشم میخورد. برای مثال در جایی از فیلم آقای پارک به همراه خانوادهاش به پیک نیک میروند.
خانواده فقیر از همین فرصت استفاده میکنند تا شبی خوش را در خانه خالی آنها داشته باشند.
در اینجا فیلمساز نماهایی از شور و شوق آنها در مواجهه با این محیط جدید را نمایش میدهد. در ادامه اما قرینه این سکانس آنجایی وجود دارد که با پیچشی عجیب در داستان، شب باشکوه و آرام آنها تبدیل به آن شنا کردن پر افت و خیز در آب باران میشود و تقابل آرامش/عذاب در دو سکانس به تصویر کشیده میشود.
به طور کلی انگل به موجودی گفته میشود که در بدن موجود زنده دیگری به زیست خود ادامه میدهد و از آن تغذیه میکند. مسئله تغذیه و غذا یکی از مسائل مهم این فیلم است.
غذا در این فیلم به شکل عنصری اساسی برای بیان تفاوتها از یک سو و انگیزهای برای پیشبرد درام از سوی دیگر استفاده میشود.
انگلهای فیلم که در زیرزمین و یا اطراف خانواده بورژوای داستان زندگی میکنند و از یخچال آنها تغذیه میکنند، در تمام طول فیلم دغدغه غذا دارند.
در ابتدای فیلم جایی که دوست «کیوو» برایش سنگی عجیب را میآورد، مادر خانواده زیر لب میگوید: “نمیتوانست غذا بیاورد؟ و یا در جایی که به رستوران میروند، پدر خانواده مرتب به «کیوو» میگوید که تا زمانی که اینجا هستند و غذا سلف سرویس است زیاد بخورد. اما در مواجهه خانواده «پارک» با غذا تفاوتها بیشتر و بیشتر نمایان میشوند.
هنگامی که همسر «پارک» نودل سرخ شده با سس بادام زمینی را که مادر فقیر «کیوو» تهیه کرده میخورد و یا وقتی که در آن مهمانی پایانی غذاهای لوکس و مجلل به میان افراد شاد و رنگارنگ پولدار برده میشود میبینیم که همانند باران، غذا هم میتواند برای یک خانواده عامل خوشی و تفریح و برای دیگری عامل دغدغه و استرس باشد.
فیلم تغییر لحنی اساسی را در پیرنگ خود میبیند که فیلم را از حال و هوای کمدی نیمه اول به سوی تراژدی در نیمه دوم میبرد.
از جایی که شب خوش خانواده فقیر نیمه تمام میماند فیلم دیگر به لحن قبلی خود باز نمیگردد و فضایی بعضا پر تعلیق از سوی فیلمساز به اثر تحمیل میشود.