جدیدترین اخبارسبک زندگی
احساسات شریک زندگی را به درستی بخوانید
احساسات شریک زندگی را به درستی بخوانید
روانشناسی احساسات و زبان بدن
ترجمه تهرانتو نیوز / منبع دویچه وله
احساسات شریک زندگی و همدلی حائز اهمیت است. توانایی خواندن درست احساسات شریک زندگی و زبان بدن او برای رسیدن به خوشبختی بسیار موثر است.
با این وجود مطالعه ای جدید نشان می دهد :
گاهی اوقات حتی قضاوت صحیح در مورد احساس شریک زندگی زیان آور است.
لبخندی رضایت بخش روی لب ها و لمس ملایم یا دست به سینه شدن و دهان کجی کنایه آمیز _ حرکات و حالات صورت و زبان بدن اغلب میتوانند بیشتر از گفتار، وضعیت احساسی شخص را نشان دهند.
شناخت صحیح احساسات، رکن مهمتری برای ارتباط انسانی، خصوصا در زندگی مشترک است.
مطالعهای جدید توسط روانشناسان دانشگاه روچستر و دانشگاه تورنتو نشان می دهد این مسئله تا چه اندازه اهمیت دارد.
هدف از این مطالعه :
دریافتن این مسئله است که یک رابطه تحت چه شرایطی، از درک صحیح احساسات شریک زندگی بهره میبرد و چه زمانی زیان میبیند.
نتیجه:
زوج هایی که قادر به درک صحیح احساسات به اصطلاح تسلی بخش شریک زندگی هستند، به طور کلی شادتر و خوشبخت تر زندگی می کنند.
حدس احساسات شریک زندگی
در پس اصطلاح احساسات تسلی بخش، احساساتی نظیر شرم یا احساس گناه پنهان است. این دو احساس منعکس کننده خود شخص است و شخص آنها را در دو سال اول زندگی بروز میدهد.
بونی لی، نویسنده مطالعه و استادیار گروه روانشناسی دانشگاه روچستر ، اظهار میدارد:
“کسی که سعی میکند تسلی ببخشد یا میتواند احساس گناه کند، به شریک خود این پیام را میرساند که احساسات دیگران برای او مهم هستند .”
جایگاه اجتماعی
حتی سعادتمندترین شراکت هم نمی تواند بدون مشاجره و اختلاف باشد. در اختلاف با شریک زندگی دو امکان وجود دارد : ادعای جایگاه اجتماعی بالا یا جایگاه پایین برای خود.
جایگاه بالا به این معناست که از طریق عصبانیت و تحقیر به شریک این پیام را میرسانیم که احساس حق به جانب بودن میکنیم.
از سوی دیگر کسی که شرم یا احساس گناه نشان میدهد، خود را در جایگاه اجتماعی پایین قرار میدهد و بدین وسیله شروع به کاری میکند که دیرک ایلرت، کارشناس حرکات صورت و زبان بدن آن را “تلاش غیر کلامی برای جبران” مینامد.
برقراری ارتباط احساس محور
و این امر باز هم نشانه ای برای یک رابطه مفید است.
ایلرت اظهار میدارد:
“همدلی بسیار مهم است. اگر من احساسات شریک زندگی خود را درست بخوانم ، می توانم سخنان خود را هم با فکر و سنجیده انتخاب کنم.” در اینجا نه تنها گفتار مناسب، بلکه لحظه مناسب نیز اهمیت دارد.
دیرک ایلرت اظهار میدارد:
” برقراری ارتباط احساس محور، به این جهت بسیار خوب عمل می کند که شریک زندگی می تواند به راحتی کلام ما را دنبال کند و اطلاعات را بهتر هضم کند.
همچنین طرف مقابل ما خود را به عنوان انسان دیده شده، احساس میکند” .
به علاوه در ارتباطات تنها ارسال پیام مسئله نیست، بلکه دریافت و درک واکنش شخص مقابل هم اهمیت دارد.
تحقیر فوقالعاده خطرناک است
یکی دیگر از نتایج این مطالعه، روانشناسان را شگفت زده کرده است.
صرفا دریافت احساسات منفی مانند عصبانیت یا تحقیر، ویران کننده رابطه است.
بونی لی اظهار میدارد:
“دیدن حرکات تهدیدآمیز شریک زندگی تان می تواند اعتماد شما را به رابطه سست کند.”
بنابراین زوجینی که در آنها یکی از شریک های زندگی این احساسات را دریافت می کند، عموما ناخشنودتر است.
فرقی نمی کند این احساسات به درستی تشخیص داده شده یا خیر.
ایلرت اظهار میدارد:
” تنفر و تحقیر در حین مشاجره به عنوان تعیین حدود است. آنها سیستم ایمنی روحی ما هستند.”
اگر آنها به عنوان الگو در ارتباط تثبیت شوند، میتواند نشانه این باشد که رابطه به پایان خود نزدیک میشود.
عزیزم لطفاً این را تغییر بده!
روانشناسان همچنین می خواستند بیشتر در این خصوص اطلاع یابند که آیا درک صحیح احساسات تأثیر مثبتی بر روی تمایل به هماهنگ بودن با خواسته های شریک زندگی دارد یا خیر.
برای این کار، آنها گذاشتند زوجین در یک محیط کنترل شده، خواسته ای را در رابطه با تغییر به عشق خود بیان کنند؛ به عنوان مثال کنار گذاشتن برخی از شیوه های رفتاری یا مسلط شدن بر خلق و خوی خود.
سپس شرکت کنندگان بایستی درک خود را از احساسات شریک زندگی و همچنین کیفیت رابطه شرح میدادند و بایستی میگفتند که آیا آنها راغب هستند که از خواسته پیروی کنند یا خیر.
دستپاچگی ارزش دارد
نتیجه :
کسی که احساسات شریک خود را بخوبی میتواند تعبیر کند، با این وجود راغب نیست که رفتار خود را برای شریک تغییر دهد، نسبت به کسی که خواسته های خود را برای تغییر با مقداری خجالتزدگی و دستپاچگی همراه میکند، با این وجود برتری دارد.
لی اظهار میدارد:
“شخص این پیام را میرساند: من می دانم که خواسته من برای تغییر ممکن است به تو صدمه بزند. اما من حاضرم این گفتگو را با تو داشته باشم و میخواهم در رابطه مان سرمایه گذاری کنم.
شناخت احساسات چندان آسان نیست
به گفته آیلرت ، میزان تشخیص احساسات در مردم تنها در حدود ۶۰ درصد است.
این نتیجه آزمایشی است که در آن به ۲۰۰۰ شخص مورد آزمایش، ۴۹ تصویر از حالات چهره و احساسات غالب و عمده فرهنگی نشان دادند.
آیلرت اظهار میدارد: ” از هر دو حالت چهره، یکی اشتباه تعبیر می شود.”
دلایل متعددی برای این میزان نسبتاً پایین وجود دارد.
از سویی استفاده به شدت روزافزون از رسانه ها تأثیر منفی دارد.
آیلرت اظهار میدارد:
” در ضمن اکنون در جامعه عادی است که بیشتر به تلفن همراه نگاه کنیم تا به چهره دیگران.”
مسئله در اینجا این است که مغز در نتیجه کمتر و کمتر به تفسیر صحیح حالات چهره و احساسات می پردازد و آن را از یاد میبرد _ طبق شعار: “از آن استفاده کن یا آن را از دست بده”.
گفتار از اهمیت بیشتری برخوردار است
تربیت در کودکی نیز یک رکن اساسی است.
آیلرت اظهار میدارد:
” آموزش به نوعی درک ما را ضایع می کند. انسان در همان کودکی درک خوبی از احساسات در قالب حرکات و حالات صورت و زبان بدن دارد”.
یک وضعیت دیرینه :
والدین بحث می کنند، کودک می پرسد چرا.
ایلرت اظهار میدارد:
“والدین به جای جواب صادقانه، اغلب می گویند، ما دعوا نمیکنیم ، ما داریم بحث و گفتگو میکنیم”.
بنابراین تعبیر در واقع صحیح به عنوان اشتباه به کودک عرضه میشود.
علت سوم اهمیت زیاد زبان در جامعه است.
کارشناس حالات چهره و زبان بدن اظهار میدارد:
“با مهارت های زبانی فزاینده، ما فراموش می کنیم که در واقع موجودات غیر کلامی هستیم. انسان در بدو کودکی خیلی به زبان بدن توجه میکند.”