سوریه اسد منطقه را دستکاری کرد، آیا سوریه جدید هم همین کار را خواهد کرد؟


آیا دولت جدید سوریه به دنبال بازی با کشورها در مقابل یکدیگر است یا تلاش میکند تا یک نیروی متحدکننده و ثبات بخش در منطقه باشد
سوریه اسد منطقه را دستکاری کرد، آیا سوریه جدید هم همین کار را خواهد کرد؟
رژیم اسد در دو سال گذشته توانست با بازی دادن کشورها در برابر یکدیگر و ایجاد تعادل میان قدرتهای بزرگی مانند ترکیه، جمهوری اسلامی، اسرائیل و روسیه، در قدرت باقی بماند. این داستان پیچیده و قابلتوجهی است که درک آن اهمیت بسیاری دارد، زیرا دولت جدید سوریه در مرکز همین چهارراه بینالمللی قرار خواهد گرفت.


گزارشی که اخیراً در روزنامه اسرائیلی «یدیعوت آحارونوت» منتشر شد، نشان داد که اسرائیل تماسهای مخفیانهای با رژیم سوریه داشته است. هدف اسرائیل از این تماسها، تلاش برای دور کردن رژیم اسد از جمهوری اسلامی بود. گزارشها حاکی از آن است که این روند در سال ۲۰۱۹ به اوج خود رسید.
این موضوع را میتوان در چارچوب کمپین «بین جنگها» بررسی کرد. این کمپین شامل حملات هوایی اسرائیل به داراییهای جمهوری اسلامی در سوریه بود که با هدف جلوگیری از انتقال تسلیحات به حزبالله و کاهش نفوذ و استقرار رژیم ایران طراحی شده بود. همزمان با این اقدامات، روند کلی بازپسگیری موفقیتآمیز مناطق توسط رژیم اسد نیز پیش میرفت.
این روند در سال ۲۰۱۵ با مداخله روسیه دستخوش تغییر شد. تا سال ۲۰۱۸، رژیم اسد توانست به منطقه جولان بازگردد و شورشیان سوری را از جنوب این کشور بیرون براند.
رژیم اسد و سیاستهایش
برای درک توانایی رژیم اسد در ایجاد تعادل میان اسرائیل، روسیه و جمهوری اسلامی، باید به تاریخچه روابط این رژیم نگاه کنیم. این توازنسازی برای چندین دهه جزئی از سیاستهای دمشق بوده است.
در اوایل دهه ۲۰۰۰، رژیم اسد ایده اصلاحات و آزادسازی را مطرح کرد و روابط نزدیکی با غرب، از جمله با مقامات آمریکایی و افرادی نظیر جیمی کارتر، برقرار کرد. حتی در دمشق، میزبان شخصیتهایی چون جان کری و نانسی پلوسی بود.
همچنین، به نظر میرسد رژیم سوریه از سالهای ۲۰۰۵ یا پس از آن به دنبال فاصله گرفتن از اتحاد با جمهوری اسلامی بوده است. این کشور تلاش میکرد تا این مفهوم را در مذاکرات خود با اسرائیل مطرح کند، بهویژه پیش از آغاز بهار عربی، زمانی که دمشق معتقد بود اسرائیل ممکن است در موضوع جولان انعطافپذیر باشد. قابلتوجه است که رژیم سوریه در آن زمان به دنبال گفتگوهای مشابهی با ترکیه نیز بود.


سوریه تلاش کرد خود را بهعنوان دوست غرب و بخشی از راهحل منطقهای معرفی کند. این اقدامات عمدتاً در بازه زمانی ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ صورت گرفت؛ دورهای که در عین حال، سوریه به افراطگرایان اجازه میداد از طریق دره رود فرات وارد عراق شوند. بخشی از جزئیات این ماجرا از اسناد دیپلماتیک ایالات متحده که سالها پیش در ویکیلیکس فاش شد، به دست آمده است. منابع دیگری نیز اطلاعات بیشتری در این خصوص ارائه دادهاند.
در یکی از مکاتبات دیپلماتیک مربوط به سال ۲۰۰۶، یکی از مقامات آمریکایی اشاره میکند که شبکههای تروریستی و جنگجویان خارجی در سوریه بهعنوان یک مرکز کلیدی برای هماهنگی و آموزش گرد هم میآیند. این جنگجویان از طریق دره رود فرات و مسیرهای دیگر به سمت مناطق عملیاتی در مرکز عراق حرکت میکنند. علاوه بر این، برخی از جنگجویان از پناهگاههای تروریستها در شمال غرب ایران وارد عراق میشوند.
توقف جریان افراطگرایان
چگونه میتوان این جریان افراطگرایان را متوقف کرد؟ پیشنهاد این بود که با کشورهایی که با دمشق روابط دارند، وارد مذاکره شوند. رژیم اسد نیز در این میان نقش دوگانهای ایفا میکرد و خود را بهعنوان یک “آتشنشان” معرفی میکرد. این کشور وانمود میکرد که آماده تغییر و همکاری با غرب است، اما همزمان افراطگرایان را به جنگ با ایالات متحده در عراق هدایت میکرد. این اقدامات نه تنها باعث بیثباتی منطقه میشد، بلکه تصویری از تمایل سوریه برای اصلاحات را به نمایش میگذاشت.
دوران بهار عربی
سوریه این سیاست متعادلکننده را تا زمان بهار عربی ادامه داد. اما در آن مقطع، توانایی ادامه این تعادل از بین رفت، زیرا خود سوریه به میدان جنگ تبدیل شد. رژیم اسد که مدتها با آتش بازی کرده بود، اکنون در حال سوختن بود. قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، نقش مهمی در تشویق روسیه به مداخله در سوریه ایفا کرد و روسیه بهعنوان بازیگری کلیدی وارد میدان شد.
ورود بازیگران دیگر
بااینحال، تنها روسیه در سوریه مداخله نکرد. ایالات متحده نیز از نیروهای کرد در شرق سوریه برای مبارزه با داعش حمایت میکرد. این نیروها بهزودی به نیروهای دموکراتیک سوریه تبدیل شدند. ترکیه نیز عملیات نظامی خود را در سوریه آغاز کرد و در بازه زمانی ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ این عملیات را گسترش داد و بخشهایی از شمال سوریه را تحت کنترل خود درآورد.


رژیم اسد، با وجود تضعیف شدن به دلیل دخالت کشورهای متعدد در سوریه، همچنان تلاش میکرد تا با بازی دادن آنها در برابر یکدیگر به بقای خود ادامه دهد. این وضعیت در اوایل دسامبر ۲۰۲۴ به اوج خود رسید؛ زمانی که اسد دریافت رژیم توخالی او دیگر از هیچ حمایتی برخوردار نیست. او برای هیچیک از کشورهایی که در تلاش برای ایجاد تعادل میان آنها بود، دیگر مفید نبود.
سرنگونی سریع رژیم این واقعیت را تغییر نمیدهد که جمهوری اسلامی، روسیه، آمریکا، اسرائیل، ترکیه و بسیاری از کشورهای دیگر همچنان در سوریه منافع دارند. بهعنوان نمونه، کمپین بمباران اسرائیل برای جلوگیری از انتقال تسلیحات رژیم سوریه به دست گروههای نامطلوب، نشاندهنده نگرانیهایی است که درباره آینده سوریه وجود دارد. ایالات متحده نیز حملاتی علیه داعش انجام داده و گزارشهایی حاکی از آن است که فرانسه نیز به داعش در سوریه حمله کرده است.
از سوی دیگر، ترکیه و قطر برای همکاری نزدیک با مقامات جدید دمشق شتاب کردهاند. جمهوری اسلامی اکنون با رهبری جدید سوریه در تضاد قرار گرفته است و اسرائیل نسبت به آینده این کشور تردید دارد.
ایالات متحده نیز آماده همکاری با سوریه است، اما نگرانیهای خود را ابراز میکند. تحولات بسیاری در جریان است و این پرسش مطرح میشود که آیا دولت جدید سوریه نیز همانند گذشته، کشورها را در برابر یکدیگر بازی خواهد داد یا اینکه بهعنوان یک نیروی متحدکننده و تثبیتکننده در منطقه عمل خواهد کرد؟