جدیدترین اخبارسبک زندگی
چطور کووید-۱۹ رابطه زناشوئی مرا به وضعیت بهتری متحول کرد
چند نکته برای کمک به سلامت روان زوج ها طی دوران کرونا
چطور کووید-۱۹ رابطه زناشوئی مرا به وضعیت بهتری متحول کرد
«به نظرم به کمک احتیاج دارم. من واقعاً افسردهام و افکار ترسناکی در سر دارم.»
اینها جملههایی بود که همسر سرزنده و سبکروح، معمولاً خوشحال و بیخیال من در یکی از بعداز ظهرها به من گفت که باعث شد سرم گیج برود. اغلب این من بودم که با اضطراب و افسردگی کلنجار میرفتم. پس قضیه چه بود؟ چطور کووید-۱۹ رابطه زناشوئی مرا به وضعیت بهتری متحول کرد
ما در دهمین ماه شروع پاندمی کووید-۱۹ بودیم و باوجود اینکه احساس میکردم که واقعاً خوششانس بودهایم، اما ظاهراً اوضاع همسرم به آن خوبی که تصور میکردم نبود. سختی موضوع اینجا بود که او به خاطر من و دخترم در ظاهر وانمود میکرد که خوشحال است اما مدتهای طولانی بود که در موقعیت اندوهبار و اضطرابآوری بود.
قلبم فروریخت. این من بودم، مربی سلامت و زندگی برای بسیاری از مردم در گوشه و کنار کشور، و بااینحال مردی که هرروز پیش چشمم بود رنج میکشید و من متوجه نشده بودم.
خب مسلماً، میدانستم که پنهان شدن زیر نقاب باعث شده بود که احساس جدا افتاده بودن بکند، او دلش برای دیدار حضوری با خانوادهاش تنگ شده بود و مشتاق شبنشینی در کنار رفقایش بود اما مردم داشتند از این ویروس وحشتناک جان میباختند، بنابراین ما از تمام مقررات پیروی میکردیم.
او برخلاف روال معمول هر سه ماه یک بار سفرهای بینالمللی و داخلی نداشت، او به اداره نمیرفت، ما یک دفتر کاری کوچک در خانه را بهطور اشتراکی استفاده میکردیم و برای مدتی مجبور بودیم همزمان تمام امور شغلی و تماسهای ویدئویی و نگهداری از دختر ۳ ساله خود را در خانه انجام دهیم. اما حالا دختر ما برای پنج روز در هر هفته به پیشدبستانی برگشته است و باوجود اینکه ما ناچار بودیم چندین بار بهمحض اطلاعرسانی ۱۰ روز در خانه قرنطینه باشیم، اما همچنان میتوانستیم شغل خود را داشته باشیم و تا حدی از خدمات نگهداری کودک استفاده کنیم، بنابراین شکرگزار بودیم.
زوجها، بخصوص آن دسته که مدتهای طولانی با یکدیگر بودهاند، گاهی اوقات ممکن است به تدریج به این تصور برسند که نیازهای آنها مشابه با یکدیگر است. آنچه نیاز من است، باید همان باشد که نیاز شریک زندگی من است، و برعکس.
اما واقعیت این است که علیرغم این که بهترین دوستان یکدیگر هستیم، در عشق و شادی بسیار با هم جور و همساز هستیم، اما من و شوهرم همچنان دو انسان جداگانه هستیم. بنابراین، نیازهای ما هرگز کاملاً همراستا نخواهد بود.
برای من بهعنوان یک درونگرا، در واقع باعث آسودگی خاطر بود که میتوانستم «به دلیل کووید» به بیرون رفتنهای اجتماعی جواب منفی بدهم، اما شوهر برونگرای من از اینکه موقع خرید در فروشگاههای تارگت به خاطر داشتن ماسک نمیتوانست به غریبهها لبخند بزند، یا در طول شبهای پخش بازیهای بزرگ در آخر هفته با غریبهها در بارهای ورزشی گپ بزند، عمیقاً سرخورده شده بود. بنابراین با نگاهی به گذشته میتوانم درک کنم که پس از یک سال پشت نقاب ماندن، فاصلهگذاری اجتماعی، بدون هیچ سفر کاری یا شخصی و تعامل حضوری خیلی کم با خانواده و دوستان، شوهرم در کشمکش درونی باشد.
علاوه بر این در مواقعی خود را در میانه بحثهای تند و پرحرارتی (یا همان جدل و دعوا) درباره الگوهای رفتاری و تعاملی ازدواج و روابطمان مییافتیم که برای سالها ناسالم بوده اما تا الان که ماههاست در یک خانه کوچک با فضای بسیار کم و موضوعات کم برای پرت شدن حواسمان گیر افتادهایم، آنچنان دردناک نبوده که به آن بپردازیم. گویی تمام چالشهای روابط ما بهیکباره در چشمان ما زل زده بودند. ویژگیهایی که در مورد یکدیگر دوست داشتیم حالا به دلیلی تبدیل شده بودند برای اینکه نتوانیم یکدیگر را تحملکنیم و پس از هشت سال با هم بودن و شش سال زندگی متأهلی، بیش از این نمیتوانستیم آنها را نادیده بگیریم.
در طول پاندمی شرایط مخاطره آمیزتر است.
ما سیستم حمایت عاطفی یکدیگر هستیم و یکی از معدود افراد برای یکدیگر هستیم که میتوانیم بدون ماسک در کنار هم باشیم، بنابراین حالا بیش از هر زمان دیگری حضور همدلانه و حمایت از یکدیگر در این شرایط دشوار، اهمیت دارد و حالا هنگامی که با هم بحث و جدل میکنیم، فرصت و موقعیت کمی برای خلوت کردن و آرام شدن یا به دست آوردن زاویه دید جدید داریم.
اما درنهایت، همه دعواها و گریه کردنها کمک کرد که ما به هم نزدیکتر شویم.
من همیشه یکی از جنبههای پیوندمان را تحسین کردهام: که اجازه میدهیم رابطه ما گاهی اوقات آنچنان خم شود که به مرز شکستن برسد، و این دقیقاً همان کاری است که ما را کنار یکدیگر نگه داشته است. استیصالی وجود ندارد؛ تنها میل به درک و یادگیری و رشد کمی بیشتر.
پس از آن روز که شوهرم کشمکشهای درونی خود را با من در میان گذاشت، ما زمان زیادی را به صبحت کردن برای درک آنچه باعث ناراحتی همسرم بود و اینکه کدام روال زندگی در حال حاضر برای او (و همینطور خانواده ما) مناسب و کدام نامناسب است، گذراندیم.
همه ما نیازهایی داشتیم که به دلیل پاندمی برآورده نشده بود و ما باید درباره کاری که میتوانستیم برای بهبود سلامت روانی او و وضعیت خانواده انجام دهیم -بهسرعت- تدبیر و چارهای میاندیشیدیم.
ما بلافاصله جلسات درمانی برای هر دویمان را برنامهریزی کردیم و شروع کردیم به برنامهریزیهای خلاقانه برای بیشتر بیرون رفتن از خانه و تعامل (حتی اگر شده بهصورت مجازی) با دیگر اعضای خانواده و دوستان.
پاندمی ازدواج ما را از بسیاری از لحاظ به وضعیت بهتری متحول کرده است. چطور کووید-۱۹ رابطه زناشوئی مرا به وضعیت بهتری متحول کرد
من امسال نکتههای زیادی را در مورد شوهرم (و زندگی متأهلی ما) -بخصوص اینکه تا چه اندازه برخی از نیازهای غیرمشترک او با من اهمیت دارد- فهمیدم.
ما مجبور شدیم اولویتهای خود را مشخص کنیم و فهمیدیم که تا چه اندازه سلامت روانی و عاطفی میتواند حتی در بهترین اوقات، شکننده باشد.
مهمترین دستاورد ما از سالی که در پاندمی گذشت، این بود که ما مهارتها و ابزارهای جدیدی برای ارتباط برقرار کردن و خود-مراقبتی آموختیم.
ما فهمیدیم که چه مواردی در زندگی ما جزو دستهای هستند که خوب است داشته باشیم و چه مواردی غیرقابلچشمپوشی هستند. چطور کووید-۱۹ رابطه زناشوئی مرا به وضعیت بهتری متحول کرد
فهرستی از چند نکته که در سال گذشته به ما کمک کرد را در اینجا آوردهام:
تراپی یکبهیک (مجازی) با درمانگر زوجدرمانی و جلسات یکنفری مستقل.
تماسهای تلفنی یا ویدئو چت با اعضای خانواده.
تعطیلات خانگی و نزدیکگردی و زمانی برای دور بودن از خانه (و وظایف خانهداری!)، بخصوص شامل زمانی برای با هم بودن بدون حضور فرزند. (با تشکر از مادربزرگ ها!)
قرارهای شبانه در هرماه که غذای بیرونبر سفارش میدهیم و داخل خودرو یا در یک پارک مینشینیم و صحبت میکنیم. (با تشکر از پرستار بچه ها!)
هماهنگیهای شببهشب در مورد برنامههای روز بعد.
برنامه زمانبندیشده هفتگی «اوقات با هم بودن ما»، هنگامی کودک نوپای ما در مدرسه است، که چند قسمت سریال موردعلاقه را پشت سر هم ببینیم، در مورد حال و احوال خود صحبت کنیم یا امور روزانه را همراه یکدیگر انجام دهیم.
برنامه زمانبندی برای روزهای تعطیل کردن امور شغلی، و روزهای سلامت روانی در هرماه برای «خلوتگزینی» شخصی.
ما گاهی اوقات ممکن است فرض کنیم که آنچه ما نیاز داریم قاعدتاً باید همان باشد که شریک زندگی ما نیاز دارد، اما سالی که گذشت برای من روشن کرد که تا چه اندازه ممکن است من و شوهرم واقعاً از برخی لحاظ متفاوت باشیم، علیرغم اینکه تا چه حد همسران منطبق و همسازی باشیم.
گاهی اوقات ما برای خوشبخت بودن و احساس سلامت ذهنی ممکن است به شرایط کاملاً متفاوتی نیاز داشته باشیم. یک ازدواج سالم و موفق نیازمند آن است که دو شریک زندگی در برآوردن نیازهای هر دو نفر خلاق باشند، حتی در مواقعی که این نیازها متعارض و متضاد هستند و بتوانیم برای نیازهای شریک زندگی خود در همان سطحی اهمیت قائل باشیم که برای نیازهای خود اهمیت قائل هستیم.
چطور کووید-۱۹ رابطه زناشوئی مرا به وضعیت بهتری متحول کرد چطور کووید-۱۹ رابطه زناشوئی مرا به وضعیت بهتری متحول کرد
پاندمی کووید-۱۹ پاندمی کووید-۱۹
رابطه مشترک پاندمی کووید-۱۹ رابطه مشترک پاندمی کووید-۱۹ رابطه مشترک پاندمی کووید-۱۹ رابطه مشترک پاندمی کووید-۱۹
پاندمی کووید-۱۹ روابط زناشویی رابطه مشترک روابط زناشویی روابط زناشویی روابط زناشویی روابط زناشویی