نارضایتی ایرانیان در میان بحران فلجکننده کمبود برق؛ ایران در آستانه خیزش انقلابی
وضعیت ویران اقتصاد ایران انگیزهای برای خیزش مردم ناامید در بحبوحه خسارات به حزبالله و سقوط رژیم اسد است
نارضایتی ایرانیان در میان بحران فلجکننده کمبود برق؛ ایران در آستانه خیزش انقلابی
ایران این روزها با چالشهای قابلتوجهی دستوپنجه نرم میکند. شکست حزبالله توسط اسرائیل، سقوط رژیم بشار اسد در سوریه و بازگشت دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب آمریکا، به کاخ سفید در ماه آینده، فشارها بر رهبری تهران را بهشدت افزایش داده است.
اگر این مشکلات کافی نبود، تحولات داخلی، بهویژه وضعیت اقتصادی، ناآرامیهای داخلی را تشدید کرده و ممکن است هر لحظه جرقه قیامهای مردمی را برانگیزد.
ایران با کمبود برق دستوپنجه نرم میکند و در شرایط زمستان سخت، قادر به تأمین تقاضا نیست. اظهارات مسعود پزشکیان، رئیسجمهور، خشم عمومی را بیشتر کرده و بر فاصلهگرفتن رهبری جمهوری اسلامی از زندگی روزمره شهروندان عادی تأکید دارد.
اوایل این ماه، رئیسجمهور به ایرانیان پیشنهاد کرد که به جای استفاده از گرمایش در خانه، مانند او لباس گرم بپوشند. چند روز پیش نیز از مردم خواست برای کاهش مصرف برق، دمای گرمایش خود را ۲ درجه سانتیگراد کاهش دهند. این اظهارات واکنشهای شدید و انتقادی را در شبکههای اجتماعی برانگیخته است.
بحران برق بدتر شده و مقامات را وادار به اتخاذ تدابیر مختلفی کرده است؛ از جمله تعطیلی مدارس، ادارات دولتی و مراکز خرید، همچنین خاموشکردن چراغهای خیابانها در بزرگراهها و مناطق شهری. بخش برق ایران عمدتاً (۸۵ درصد) به گاز طبیعی وابسته است، اما کاهش تولید، مقامات را به استفاده روزافزون از نیروگاههای دیزلی واداشته است، که این امر آلودگی هوای شهری را به سطوح خطرناک رسانده است.
مقامات جمهوری اسلامی، تحریمهای بینالمللی در بخش گاز و نفت را عامل اصلی این بحران میدانند، اما برخی دیگر معتقدند سوءمدیریت و اولویتبندیهای نادرست رژیم آیتالله، صنعت برق ایران را تا آستانه فروپاشی پیش برده است.
اولویتهای اشتباه
اولویتهای نادرست رژیم جمهوری اسلامی با فروپاشی رژیم اسد و ضربههای شدیدی که طی سالهای اخیر به محور شیعی وارد شده است، ارتباط دارد. علیرغم تحریمهای بینالمللی، جمهوری اسلامی توانسته است در سالهای اخیر سالانه بین ۳۵ تا ۴۵ میلیارد دلار از بخش نفت و گاز خود درآمد کسب کند.
اما رژیم آیتالله به جای استفاده از این درآمدها برای بهبود زیرساختهای کشور، از جمله در بخش انرژی، میلیاردها دلار را صرف پروژههای شکستخوردهای نظیر تقویت حکومت اسد و حزبالله کرده است. این سرمایهگذاریهای بیثمر موجب افزایش سوالات مردم ایران شده است.
در یک نشست خبری که این هفته برگزار شد، اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، با سوالی درباره وجوه از دست رفته تهران در سوریه مواجه شد. این مبلغ حدود ۵۰ میلیارد دلار تخمین زده میشود. علاوه بر کمکهای نظامی، جمهوری اسلامی به سوریه نفت ارسال کرده و پروژههای صنعتی مانند کارخانه مونتاژ خودرو را تحت قراردادهای همکاری راهبردی با رژیم اسد تأسیس کرده است.
بقایی مدعی شد که رقم گزارششده اغراقآمیز است، اما از ارائه عدد دقیق منابعی که طی ۱۳ سال گذشته برای حفظ اسد در قدرت به سوریه انتقال داده شده، خودداری کرد. با تشدید مشکلات داخلی ایران، بحث درباره سرمایهگذاری در محور شیعی همچنان در گفتمان عمومی ادامه خواهد یافت.
آشفتگی اقتصادی
تحولات ژئوپلیتیکی اخیر منجر به کاهش بیسابقه ارزش پول ملی ایران شده است. این هفته، نرخ دلار در بازار سیاه به حدود ۷۸۰ هزار ریال رسید. برای مقایسه، نرخ ارز در زمان انتخاب مجدد دونالد ترامپ تقریباً ۷۰۳ هزار ریال بود.
کاهش سریع ارزش ریال ناشی از ترس عمومی از آینده است و بسیاری از مردم را وادار کرده تا به دلار آمریکا به عنوان ارز امن اعتماد کنند. یکی دیگر از عوامل موثر در افت ارزش ریال، تغییر سیاست ارزی بانک مرکزی ایران است. این بانک به جای استفاده از نرخ ثابت، شروع به اختصاص دلار به معاملهگران بر اساس نرخ بازار آزاد کرده است.
با این حال، بانک مرکزی در هفته جاری ۲۰۰ میلیون دلار به بازار تزریق کرد که موجب کاهش اندک نرخ دلار به ۷۶۶ هزار ریال شد. پیشبینی اقدامات بعدی جمهوری اسلامی با توجه به بحرانهای داخلی فزاینده بسیار دشوار به نظر میرسد.
رهبری جمهوری اسلامی اکنون میان دو جناح اصلی دچار اختلاف است: یک جناح میانهرو به نمایندگی مسعود پزشکیان که خواستار توافق هستهای جدید با غرب برای کاهش تحریمها و بهبود وضعیت اقتصادی است، و جناح فوقمحافظهکار نزدیک به علی خامنهای که معتقد است اکنون زمان مناسبی برای تسریع غنیسازی اورانیوم در مسیر دستیابی به بمب هستهای است.