ضعف رژیم ایران نشاندهنده اهمیت مجازات دشمنان غرب است
۱۳/۰۹/۱۴۰۳
اگر حمله پهپادی ترامپ به سلیمانی در سال ۲۰۲۰ نبود، جمهوری اسلامی امروز در موقعیت قوی تری قرار میگرفت
ضعف رژیم ایران نشاندهنده اهمیت مجازات دشمنان غرب است
زمانی که رژیم تهران سرانجام فروپاشد و مردم ایران به آزادی دست یافتند، تاریخ آغاز این پایان را ۳ ژانویه ۲۰۲۰ خواهیم دانست.
در همان شب، یک پهپاد آمریکایی به کاروان سپاه پاسداران در عراق حمله کرد و قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس، را به هلاکت رساند. او طی چندین دهه با استفاده از نیروهای نیابتی و شرکای منطقهای، از طریق ایجاد امپراتوری مبتنی بر سرزمین و ترور، نقش کلیدی در کنترل رژیم ایفا کرده بود.
حاصل فعالیتهای قاسم سلیمانی در دوران حیاتش به این شرح است:
حمایت از دیکتاتور سوریه، بشار اسد.
تسلیح گروههای افراطی مانند حماس، که بیش از هر گروه دیگری به مردم فلسطین آسیب رساندهاند.
مدیریت و تقویت شبکههای بزرگ قاچاق مواد مخدر و کودکان از طریق حزبالله.
انسداد دریای سرخ از طریق همکاری با گروههای تروریستی حوثی.
قاسم سلیمانی به عنوان فردی غیرقابل جایگزین شناخته شد. هیچکس دیگری نتوانست ارتباطات شخصی و دیدگاه استراتژیک او را برای حفظ شبکه گسترده و مرگبار تعهدات و پشتیبانیهایش داشته باشد. از زمان کشته شدن او به دلیل دستور حمله به مواضع ایالات متحده در عراق، این شبکه از کنترل خارج شده است.
در ابتدا، در اسرائیل، گروه حماس با اطمینان از حمایت جمهوری اسلامی عملیاتی را آغاز کرد. رهبران حماس و منابع مالی آنها در قطر ایمن بودند، اما در این مسیر زیادهروی کردند. اسرائیل نهتنها شکست نخورد، بلکه مردم آن قاطعانه پاسخ دادند. آنها مصمم بودند از خود دفاع کنند، از وقوع حملات آینده جلوگیری کنند و گروگانهای باقیمانده را آزاد کنند.
سپس، در لبنان، حزبالله به عنوان نیروی نیابتی جمهوری اسلامی، حملاتی را انجام داد که به مرگ کودکان در شمال اسرائیل انجامید. هیچ کشوری نمیتواند تهدید هزاران موشک هدفگرفتهشده به سوی مردمش را نادیده بگیرد. واکنش اسرائیل نشان داد که این شبکه تروریستی از نظر نظامی همیشه ضعیف بوده است.
اکنون، در دمشق، شکست حزبالله رژیم سوریه را تضعیف کرده است.
سقوط حلب و گزارشهایی از کودتا در پایتخت نشان میدهند که سوریه، مهمترین مستعمره جمهوری اسلامی، در آستانه فروپاشی است. اگر بشار اسد سقوط کند، ناکارآمدی راهبرد آیتاللهها و تلاشهای سلطهجویانه امپراتوری رژیم ایران آشکار خواهد شد.
ضعف رژیم ایران نشاندهنده اهمیت مجازات دشمنان غرب است
این لحظهای بزرگ و سرشار از امید است. ممکن است، فقط ممکن است، این رژیم به خودی خود فروبپاشد و سپاه پاسداران منفور را، که ترس را در خیابانهای لندن گسترش داده و حتی تلاش کرده بود سفیر عربستان سعودی را در ایالات متحده ترور کند، با خود سرنگون کند.
چنین انقلابی میتواند به تهدیدهای هستهای در منطقه پایان دهد، منابع تسلیحاتی روسیه را تضعیف کند و وابستگی چین به انرژی ارزان ایران را کاهش دهد. انقلابی در ایران که همه ما میتوانیم از آن استقبال کنیم.
اما چه کسی آغازگر این پاییز بود؟ نه دولت محتاط اوباما، که از تعیین خطوط قرمز ناتوان بود و با آیتاللهها به توافق رسید، توافقی که به آنها اجازه داد میلیونها دلار برای کشتار مردم سوریه هزینه کنند. و نه دولت بایدن، که اجازه داد توافقات آبراهام به حال خود رها شود.
این دولت ترامپ بود. هر چند پیامدهای سیاستهای دیگر آن قابل بحث است و نمیتوان پیشبینی کرد این تصمیمها چه تأثیری بر آینده خواهند داشت، اما روشن کردن این نکته که افرادی که دستور قتل شهروندان آمریکایی را در عراق صادر میکنند به اهداف نظامی تبدیل خواهند شد، عواقب بزرگی به همراه داشت.
گاهی اوقات، شفافیت دقیقاً همان چیزی است که سیاست خارجی به آن نیاز دارد. دهههاست که بریتانیا در برابر تهدیدهای جمهوری اسلامی و دیگرانی که جان مردم ما را هدف قرار دادهاند، سیاست خارجی قاطع و مؤثری نداشته است. اکنون زمان آن رسیده است که روشنتر بدانیم دوستان واقعیمان چه کسانی هستند و از چه اصولی دفاع خواهیم کرد.