نگاهی به فیلم ناهید و بررسی موضوع دوسوگرایی


نگاهی به فیلم ناهید و بررسی موضوع دوسوگرایی
فیلم ناهید و بررسی موضوع دوسوگرایی | بانو راسخی
ناهید فیلمی به کارگردانی آیدا پناهنده و نویسندگی مشترک با ارسلان امیری به تهیه کنندگی بیژن امکانیان ساخته سال ۱۳۹۳ می باشد.


فیلم ناهید داستان زندگی زن جوانی است که از شوهرش به خاطر اعتیاد جدا شده است و خرج زندگی خود و پسر خردسالش را از طریق تایپ پایان نامه های دانشجویی در کنار زن دیگری در می آورد.
طبق توافق با همسر سابقش او تنها در صورتی می تواند بچه را نزد خودش نگه دارد که ازدواج نکند اما در همین زمان دلباخته مرد دیگری به نام مسعود می شود که به او پیشنهاد ازدواج نیز داده است اما ناهید درگیر سر و سامان دادن به زندگی درهم ریخته خود می باشد.
فیلم یک فیلم کاملا انسانی و اجتماعی است با توجه به این نکته جوایز معتبر بسیاری را نیز کسب کرد.
چرا ناهید نمی تواند انتخاب کند؟ چرا ناهید نمی تواند یک رابطه عمیق عاطفی را با کسانی که با آنها در ارتباط است برقرار کند؟
در صحنه های مختلف فیلم به شکل های متنوع یک دوسوگرایی از ناهید میبینیم؛ دوسوگرایی همانطور که در کلام مشخص است یعنی گرایش به دو سمت و این حضور و گرایش به دو سمت به شکلهای مختلف در روابط ناهید و در انتخاب هایش حضور دارد و باعث میشود ناهید انتخاب اش را به سختی انجام دهد.
در بعضی موارد انتخاب به سختی انجام میشودمثل انتخاب عینک بعد از انتخاب نیز همچنان تضاد دارد مثل خرید مبل و بعضی انتخاب ها هم انجام نمی شود برای همین این دوسوگرایی یا حضور عدد دو را به شکلهای مختلف در زندگی ناهید دیده میشود و اگر بخواهیم نگاهی به این ها بیاندازیم اولین مورد انتخاب بین مسعود یا امیررضا است( یا ازدواج یا فرزندش).
مورد دوم از همان ابتدای فیلم شروع می شود. ناهید میخواهد دو عینک را با هم بردارد و در ادامه می بینیم روسری و مقنعه عوض میشود؛ با فیلم جلو میرویم می بینیم که مبل دو نفره میخرد و در ادامه به دوستش میگوید که چرا من این را مبل خریدم انگار آنجا هم یک دوسوگرایی در مورد خریدن مبل است.


تاکید دیر رسیدن هایی که ناهید دارد؛ در محضر دیر میرسد، به دنبال پسرش دیر میرسد و این دو سو گرایی دیگری دیده میشود هم میل به رفتن هم میل به نرفتن به صورت دیر رفتن دیده می شود.
زندگی خوب و آرام در قبال زندگی پر تنش، صبحها خانه مسعود آرام روشن و بزرگ و شبها خانه آپارتمان کوچک خودش و همچنین در کلام خودش به شکلهای مختلف (دو ساله جدا شده حداقل)؛ از کلام برادرش می شنویم که دو سال از ما جدا شدی.فیلم ناهید
دیالوگ های بیشتری مانند دو روز نمیبینمت؛ دلم برات تنگ میشه؛ دو روز دیگه صیغه تموم میشه؛ هیچیشم از سر عاشقی نبوده، خدا بهم صبر بده از دست شما دوتا، انگار این دو همچنان در زندگی ناهید به شکل مختلف تکرار می شود و حتی خود ازدواج هم ازدواج مجدد و ازدواج دوباره است و این خودش یک دوسوگرایی همراهش از دروغگویی و دورویی.
چرا ناهید نمیتواند یک رابطه عاطفی عمیق برقرار کند؟
ما در هیچ جای رابطه های ناهید عشق نمیبینیم.
رابطه ها بر اساس نوعی منفعت است یا سطحی است؟
بی ثباتی ناپایداری در رفتار، دروغ گفتن حس وابستگی و خشم و پرخاشگری تکانشی نیازهایی که نمی تواند پاسخ دهد.
تندی در رفتار مخصوصاً با پسرش امیررضا در چند صحنه، تندی عطرش و مبل قرمز همه اینها به ما پیام میدهد که پشت تلاشهای این مادر فداکار چه تصمیمی است.
به نوعی انگار این آدم نمی تواند پاسخ دهنده رابطه عاطفی باشد.
از طرفی اگر به امیررضا نگاه کنیم علت رفتارهای امیررضا از کجا میآید؟ از دعواهای خانواده؟ نبود پدر؟ همانندسازی با پدر ؟ پدری که می شکند، خراب میکند، پرخاش دارد.
خانواده پرخاشگر در فیلم پدر امیررضا نقش پدرانه ندارد و بیشتر نقش دوست را برایش دارد و مادر هم نقش مادر عاطفی را ندارد.
ساختار فیلمنامه ای خیلی روشن است و مبتنی بر جفت های متضاد معنایی می باشد.
شخصیت های فیلم ناهید سیاه و سفید نیستند به نوعی خاکستری هستند اما معدل و برآیند که میگیریم عملاً به نوعی میبینیم که ناهید به خاطر ناامنی که جامعه برایش فراهم کرده است مجبور است که دروغ بگوید اما انگاری که این ناامنی در جامعه مردان هستند که برای زنان به وجود میآورند اگر شخصیتها را مرور کنیم ضمن اینکه هیچکدام سفید یا سیاه نیستند میبینیم مردانی که ناامنی ایجاد میکنند تعدادشان خیلی زیاد است.
فقط مسعود است که از ناهید حمایت میکند یا یک رفتار منطقی و انسانی دارد؟فیلم ناهید
در این فیلم مردها به زن ها حمایت آنچنانی نمی کنند و کفشهای مثبت بودن را در زن ها بیشتر از مردها نگه داشته است.
بانو راسخی بانو راسخی داستان زندگی داستان زندگی داستان زندگی داستان زندگی