به بهانه نگاهی به فیلم اتاق تاریک بررسی ذهن تاریک


به بهانه نگاهی به فیلم اتاق تاریک بررسی ذهن تاریک
فیلم اتاق تاریک | بانو راسخی
اتاق تاریک فیلمی به نویسندگی، کارگردانی و تهیهکنندگی روحالله حجازی محصول سال ۱۳۹۶ است.
این فیلم به سبک اجتماعی (درام) در فضایی رمزآلود به زبان فارسی میباشد. موضوع فیلم اتاق تاریک پیرامون آزار و تجاوز جنسی کودکان در ایران است. حجازی سه سال بعد از اکران آخرین ساختهاش «مرگ ماهی» امسال با «اتاق تاریک» به سی و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر رفت.
این فیلم توانست جایزه بهترین فیلم جشنواره بینالمللی فیلم هانوی در سال ۲۰۱۸ و جایزه بهترین فیلم جشنواره بینالمللی کرالا هند در سال ۲۰۱۸ را نیز دریافت کند. همچنین اتاق تاریک تنها نماینده ایران در جشنواره فیلم بلگراد در سال ۲۰۱۹ است.
داستان فیلم :
داستان زندگی زن و شوهری است به نام فرهاد و هاله (با بازی ساعد سهیلی و ساره بیات) که به همراه فرزند خردسالشان (امیر) به تازگی به یکی از شهرکهای تازه تأسیس اطراف تهران نقل مکان کردهاند و به واسطه زندگی در این محله روال زندگیشان دستخوش تغییراتی میشود. شروع فیلم با سکانس گم شدن امیر در تپههای اطراف منزل شروع میشود، که پس از پیدا شدن، رفتارش کمی تغییر کرده است؛ شبادراریهایش بیشتر شده و دچار حالت تهوع و دلدرد میشود. با پچپچهایی که امیر با پدرش میکند او (فرهاد) را به شک میاندازد و پس از باخبر شدن هاله از ماجرا، آشفتگی شخصیتهای داستان و پیچدگی ماجرا بیشتر میشود.


اتاق تاریک داستان یک خانواده سه نفره است که به یک خانه جدید نقل مکان کردهاند. روزی کودک خانواده گم میشود اما پدر و مادرش با کمک همسایه ها او را پیدا میکنند. کودک به پدر خود میگوید که کسی بدن او را دیده است.


داستان فیلم از یک سوء ظن شکل میگیرد، سوء ظنی که از حرف های یک پسربچه آغاز و موجب شک پدر و مادر به اطرافیان می شود، از نگهبان ساختمان تا پسر و دختر همسایه تا پسر دایی کودک.
روح الله حجازی در اتاق تاریک به سراغ موضوع حساسیت برانگیز کودک آزاری رفته است. در اتاق تاریک دیگر فقط دختران جامعه مورد تعرض قرار نمیگیرند بلکه پسر نماینده تمام فرزندان جامعه است.
اتاق تاریک برخلاف فیلم هیس دخترها فریاد نمی زنند اتفاقی نیفتاده است و آسیبی به کودک وارد نشده است و فقط هشدار می دهد و مخاطب را (والدین کودک) به واسطه گمراهی میاندازد.
فیلم تنها در مورد کودک آزاری نیست و بخش اصلی فیلم در مورد شکل نگرفتن روابط شخصیتها و روابطی که خوب هستند اما شکل نمیگیرند نیز هست.
قصه زوجی که با وجود اختلاف سنی عاشق هم شده اند و زندگی مشترکشان را شروع کردهاند و بچهدار هم شدهاند یعنی رابطه خوبی دارند اما همان اختلاف سنی و اختلاف فرهنگ.


اختلاف سنی و اختلاف فرهنگی باعث می شود تا رابطه خوب آنها شکل نگیرد.
این قضیه در رابطه با دختر همسایه با مادر خود ، دختر همسایه با دوست پسر خود، فرهاد و هاله با فرزندان شان امیر نیز میبینیم.
دلیل این رابطه های به ظاهر خوب اما شکل نگرفته، افرادی هستند که شخصیتشان شکل نگرفته است اما تحلیل این فیلم از نظر روانشناختی میتواند بازه های متفاوتی را داشته باشد.
روشنایی اندک در بطن تاریکی گسترده همانطور که از عنوان شروع و پایان فیلم مشخص است.
اتاق تاریک در فضای تاریک و ملتهب روایت میشود روشنایی آنقدر در اتاق تاریک کم است که می توان در تعریف آن گفت فیلم در روشنایی اندک در بطن تاریکی گسترده روایت میشود.
حجازی با بهره گرفتن از عناصر نور و تاریکی که در سینمای مفاهیم ضمنی و همیشگی هستند درباره میزان رنج ذهنی می گوید آنچه فیلم را تلخ تر می کند و به رنج ناشی از درک آن می افزاید جدا از تاریکی موجود در ساختار اتاق تاریک کاملاً مشهود است عادت به تاریکی و پذیرفتن آن است که متاسفانه فرزندشان امیر در روند فیلم به ناچار به دیدن تاریکی عادت پیدا میکند.
اگر در شروع فیلم امیر از رفتن به اتاق تاریک واهمه دارد و هاله او را گریه کنان به اتاق می برد در میانههای فیلم امیر را میبینیم که بهتنهایی به تنهایی در اتاق تاریک نشسته است و در سکوت بازی میکند.


فرهاد وارد اتاق می شود و از او می پرسد نمیترسی و پاسخ می شنود نمیترسم. کودک خردسال بنا بر پیامدهای ناشی از اتفاقاتی که برای او رخ می دهد دچار رنج ذهنی و پریشانی میشود.
با تعمق در پرداخت شخصیت های فرعی فیلم که هر یک به نوعی قربانی طلاق هستند میتوان میزان تیرگی را دریافت کرد. در اتاق تاریک خبری از خانواده مستحکم و کانون گرم خانواده نیست. اغراق فیلمساز بسیار واقع بینانه و دلالت بر شرایط ملتهب کنونی دارد به هر حال وقتی صدای ما شنیده نمیشود باید فریاد زد.
پرداختن به نقش خانواده دغدغه فیلمساز بوده است و سراغ خانواده رفته است که بنیان زندگی آنها بر خلاف عرف و آداب رایج صورت گرفته است. هاله چند سال از فرهاد بزرگتر است و این تفاوت سنی در زندگی آنها سنگینی میکند.
نحوه واکنش آنها از شنیدن اتفاقی که برای پسرشان رخ داده است متفاوت می باشد.
ابتدا پدر خانواده از کودک میخواهد تا به مادر خود چیزی نگوید، پس از اینکه ما در مطلع میشود از همسر خود میخواهد تا موضوع را علنی سازد و بر خلاف سنت آبروداری نکند غافل از اینکه هر دو در کنار هم می توانند به امیر کمک کنند.
ولی متاسفانه آنها بیشتر از اینکه کمک کنند و به درمان روح بسیار پریشان پسرشان بپردازند بیشتر سعی در پیدا کردن متهم دارند و یکدیگر را متهم می کند.اتاق تاریک
روح الله حجازی در فیلم اتاق تاریک شخصیت های واقعی زندگی را خلق کرده است. دروغ میگویند، پنهان کاری میکند، پنهان کاری شان پر رنگ است، درونگرا هستند، کاملا امکان رسیدن به لایه های پنهان آنها ممکن نیست، مغلوب شرایط میشوند و معلق در میان سنت و مدرنیته تناقضهای رفتاری و کلامی آنها بیداد میکند.
اتاق تاریک فیلم تاثیرگذار است و هدف فیلمساز تشریح روح انسان و تاثیر ذهن بر روی روح و روان انسان است.
به همین دلیل است که اتاق تاریک با اینکه فیلمنامه بسیار قوی ندارد و بازیهای چندان قابل توجهی را ارائه نمی کند باز هم در ارتباط با مخاطبش موفق است زیرا آن را در مقابل حادثه ای قرار میدهد که ناخودآگاه از آن فرار می کند و او را مجبور میکند با این حادثه روبرو شود.
حجازی در آخرین ساخته اش هوشمندانه فیلم را از نقطه دید کاراکترهای مختلف روایت میکند. بیننده گاه خود را به جای پدر و مادر می گذارد و شرایط بحرانی پیش آمده او را مستأصل میکند که به جای پدر با تفکر سنتی به مقابلهی ماجرا می رود، گاه مانند مادر از کوره در میرود و به زمین و زمان شک میکند ولی بیشتر از همه از دید کودک این روایت را تماشا میکند که در دنیای تاریک و پر از آشوب و هرج و مرج فیلم که اتفاقا برایش بسیار هم آشنا است گیر افتاده است و راه فراری ندارد.
اتاق تاریک فیلمیست که باید دیده شود، درباره آن صحبت شود و در مورد موضوع و کاراکترهایش تفکر کرد.
اتاق تاریک یک پرسش چالش برانگیز در مقابل بیننده قرار میدهد و ادامه روایتش این پرسشها را بیشتر میکند و در پایان که چقدر پایان شگفت انگیز است که او را وارد یک جهان داستانی جدید و یک سفر بی انتهای دیگر می کند. فیلم اتاق تاریک را برای کودکانتان ببینید اما بدون آنها در انتها می توان از منظر تحلیلی ذهن استفاده کرد.
ذهن همانند یک اتاق تاریک در نظر گرفته میشود لویی کان میگوید تاریک ترین اتاق هم شکاف باریکی از نور می خواهد تا واقعا حس کنید در یک اتاق تاریک از نور هستید.
این نیاز ذهن انسان است که پیوسته برای درک کیفیت و کمیت هر چیزی به مقایسه بپردازد و در غیر این صورت این کار برایش بسیار دشوار و شاید ناممکن خواهد بود.
ما حتی برای قضاوت در مورد موضوع سادهای همچون تاریکی یک اتاق هم نیاز به باریکه ای از نور داریم در غیر این صورت شاید حس تاریکی به ما دست ندهد اما در عبارت نقل شده از لویی کان نکته مهم دیگری هم نهفته است و آن هم اینکه شاید ما مدتها در اتاق تاریک باشیم و به دلیل نبود باریکه ای از نور هیچ وقت متوجه تاریکی آن نشویم در نتیجه اقدامی هم در جهت روشن کردن اتاق انجام ندهیم. بانو راسخی