ترور قاسم سلیمانی توسط ترامپ منجر به سقوط اسد شد


وزیر سابق امنیت بریتانیا گفت ترور قاسم سلیمانی به دستور ترامپ زنجیره حوادثی را رقم زد که منجر به سقوط اسد شد
ترور قاسم سلیمانی توسط ترامپ منجر به سقوط اسد شد
وزیر امنیت سابق بریتانیا اظهار داشت که تصمیم دونالد ترامپ برای تأیید ترور یکی از فرماندهان سپاه پاسداران، زنجیرهای از وقایع را به راه انداخت که جمهوری اسلامی را بهعنوان یک ببر کاغذی معرفی کرد و در نهایت به سرنگونی بشار اسد انجامید.


تام توگندات، که اکنون در پشتوانه محافظهکاران حضور دارد و تمرکز خود را بر سیاست خارجی معطوف کرده، پیشبینی کرد که رژیم ایران طی چند سال آینده سقوط خواهد کرد. او همچنین اظهار داشت که در صورت مدیریت صحیح، سوریه میتواند ظرف یک دهه به قدرت اقتصادی خاورمیانه تبدیل شود.
این اظهارات او اندکی پیش از پنجمین سالگرد کشته شدن قاسم سلیمانی در بغداد بیان شد. در این سالگرد، علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، بار دیگر در سخنرانی خود در تهران مدعی شد که رهبری سوریه مجبور به عقبنشینی خواهد شد، زیرا جوانان برای شکست رژیم تازهتأسیس سنی به پا میخیزند.
قاسم سلیمانی نقشی کلیدی در استفاده از سوریه و عراق بهعنوان پایگاهی برای عقب راندن گروه اسلامگرای سنی دولت اسلامی و تثبیت منافع جمهوری اسلامی در هر دو کشور داشت.
توگندات در پادکست Conflicted استدلال کرد که مرگ سلیمانی در حمله پهپادی نقطه عطفی بود.
او گفت: «همیشه از این موضوع شگفتزده میشوم که چگونه برخی افراد میتوانند برای یک سازمان بسیار مهمتر، کلیدیتر و محوریتر از آن چیزی باشند که در آن زمان تصور میکنید. واقعیت این است که وقتی قاسم سلیمانی در ژانویه ۲۰۲۰ کشته شد، او تمامی روابط و معاملات منطقه را مدیریت میکرد.
او جایگزین شد، اما واقعاً نه، زیرا هیچکس نمیتوانست جایگزین روابط شخصی ۲۰ ساله او شود. این واقعاً برداشتن یک پایه اصلی بود. بنابراین باید بگویم، میدانم که این نظر ممکن است محبوب نباشد، اما رئیسجمهور ترامپ عملاً محرک آغاز سقوط رژیم اسد بود.»


توگندات، رئیس سابق کمیته منتخب روابط خارجی، اظهار داشت که سپاه پاسداران ایران به دلیل از دست دادن سوریه با بحرانی داخلی مواجه شده است. او گفت: «جوانان سپاه پاسداران دو دیدگاه دارند. یکی این است که پاسداران قدیمی فاسد و بیکفایت هستند. به همین دلیل حزبالله رو به زوال و شکست است و متحدان قدیمی مانند بشار اسد سقوط کردهاند. این یکی از چیزهایی است که آنها میگویند.
دومین نکتهای که مطرح میکنند، شایعاتی است که میشنوند. نمیدانم چقدر صحت دارد، اما این شایعات حکایت از آن دارند که آیتالله و دولت در تهران قصد دارند با آمریکاییها مذاکره کنند تا راهحلی پیدا کنند و شاید زمان بخرند. اما جوانان میگویند که بههیچوجه نمیتوان با قاتلان قاسم سلیمانی گفتوگو کرد.
این وضعیت نشاندهنده یک مشکل واقعی و بزرگ در خود رژیم است. یک چالش اساسی، زیرا هیچ راهی برای عبور از این تناقض وجود ندارد. این جوانان افراطگرا در سپاه پاسداران، تلاش میکنند رژیم را به درجهای از خلوص ایدئولوژیک برسانند که کاملاً با واقعیتهای امروز ناسازگار است.»
توگندات به اجماع فزایندهای در دولت اصلاحات در تهران اشاره کرد که معتقد است باید به دنبال گفتوگوهای مستقیم با دونالد ترامپ برای دستیابی به یک توافق جدید هستهای بود، اما این دیدگاه با مقاومت شدید تندروها روبهرو شده است.
توگندات، که مخالف توافق هستهای اولیه در سال ۲۰۱۵ و از مدافعان تحریم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران وزارت امنیت خود بوده، انقلاب سوریه را نقطه عطفی بزرگتر ارزیابی میکند.
او گفت: «صادقانه بگویم، اگر بتوانیم سوریه را در ۱۰ سال آینده درست کنیم، این کشور نه تنها میتواند به قطب ثبات تبدیل شود، بلکه میتواند به یک نیروی اقتصادی فوقالعاده در منطقه بدل گردد که ثبات و تمدن را صادر میکند، همانطور که در گذشته برای دهها هزار نفر انجام داده است.»


لحظاتی مانند اکنون وجود دارد که دوران گذشته به پایان رسیده، توهمات قدیمی از بین رفتهاند و عوامل مختلفی باعث نابودی آنها شدهاند. گمان میکنم رژیم تهران نیز در چند سال آینده سقوط خواهد کرد. بنابراین، فکر میکنم فرصتی واقعی برای گسترش آزادی و ایجاد تغییرات مثبت وجود دارد.
وی افزود: «در عین حال، خطرات قابل توجهی در سوریه وجود دارد، زیرا این کشور به دلیل جنگ میان گروههای کرد و گروه اسلامگرای سنی افراطی، حیات التحریر شام (HTS)، برای نفوذ بیشتر، تقسیم شده است.»
توگندات، غرب را به دلیل نداشتن استراتژی بلندمدت در خاورمیانه مورد انتقاد قرار داد. او استدلال کرد که خروج از افغانستان و شکست باراک اوباما در پایبندی به خطوط قرمزش، زمانی که بشار اسد در سال ۲۰۱۳ از سلاحهای شیمیایی استفاده کرد، فرصتی برای ولادیمیر پوتین ایجاد کرد تا خود را بهعنوان یک مرد قدرتمند و قابلاعتماد معرفی کند.
توگندات معتقد است که در نقاط کلیدی تاریخی، غرب با نشان دادن ضعف، بیثباتی را تقویت کرده است.
او گفت: «پوتین لزوماً ثابتتر از ما نیست، اما این توهم را ایجاد کرده است. این نوعی نظریه جعلی درباره قدرت فردی است. البته این یک دروغ کامل است، اما توهم آن واقعی به نظر میرسد و همین کافی است تا تصمیماتی گرفته شود که به فاجعههای جمعی منجر شود.»