حوثیهای یمن را میتوان از طریق یک ائتلاف ضد جمهوری اسلامی که به رهبری عربستان سعودی شکل میگیرد، متوقف کرد


زمان آن فرا رسیده که غرب بهویژه آمریکا واکنش خود را به خشونت و تجاوز حکومتها بهویژه جمهوری اسلامی تغییر دهد
حوثیهای یمن را میتوان از طریق ائتلاف ضد جمهوری اسلامی به رهبری عربستان سعودی متوقف کرد
میتوان با اطمینان گفت که پیش از آغاز حملات حوثیها به کشتیها در دریای سرخ و شلیک موشک به سمت اسرائیل در فاصلهای دوردست، افراد معدودی خارج از خاورمیانه نام این گروه را شنیده بودند.


حوثیهای یمن از سال ۱۳۸۳ (۲۰۰۴ میلادی) مشکلات منطقهای قابلتوجهی ایجاد کردهاند. آنها گروهی اسلامگرای شیعه تندرو و ستیزهجو هستند که تحت هدایت رژیم ایران عمل میکنند و مصمم به تسلط کامل بر یمن و براندازی عربستان سعودی، همسایه خود، هستند. بااینحال، فعالیت آنها تا حد زیادی از دید غرب پنهان مانده است.
حوثیها در دستیابی به هدف نخست خود، یعنی کنترل یمن، تا حد زیادی موفق بودهاند، اگرچه هنوز برخی مخالفان فعال در برابر آنها مقاومت میکنند. عربستان سعودی، با وجود تهدیدهای حوثیها، از مقابله نظامی عقبنشینی کرده است.
نقش اسرائیل در این منازعات ناچیز است و بیشتر بهعنوان یک ابزار تبلیغاتی برای حامیان جمهوری اسلامی و حوثیها مطرح میشود.
در طول یک دهه درگیری میان عربستان سعودی و حوثیها، هر دو طرف تلفات زیادی متحمل شدند. سرانجام ایالات متحده در سال ۱۴۰۱ (۲۰۲۲ میلادی) آتشبسی میان آنها برقرار کرد.
بااینحال، تجربه نشان داده است که آتشبس تنها زمانی مؤثر است که هر دو طرف بهطور واقعی مایل به توقف جنگ باشند. در غیر این صورت، آتشبس صرفاً فرصتی برای تجهیز مجدد طرفین و آمادهسازی برای دور بعدی نبرد است.
آشنا به نظر میرسد؟ سازمان ملل و برخی دیگر از بازیگران جهانی، تنها چند روز پس از حملات گسترده حماس در جنوب اسرائیل و شلیک هزاران موشک توسط حزبالله، خواستار آتشبس فوری میان اسرائیل، حماس و حزبالله شدند. بااینحال، اسرائیل بهطور عمده در برابر این درخواستها مقاومت کرده و بهجای آن به دنبال دستیابی به پیروزیهای قاطع نظامی بوده است.
این راهبرد اسرائیل تا حد زیادی در لبنان موفقیتآمیز بوده است، اما حضور حدود ۱۰۰ گروگان اسرائیلی در تونلهای حماس، عملیات نظامی در غزه را پیچیده کرده است.
سیاستگذاران اسرائیلی تأکید دارند که اگر اسرائیل در اوایل درگیری به فشارهای بینالمللی برای آتشبس با حزبالله تن میداد، این گروه تنها منتظر فرصت بعدی برای شلیک موشکهای مرگبار دیگری به اسرائیل میماند. اکنون، با حذف رهبران حزبالله، نابودی تسلیحاتشان و از کار افتادن یا کشته شدن بسیاری از نیروهایشان، این گروه دیگر در موقعیتی نیست که بتواند یک حمله همهجانبه انجام دهد.


یک ابتکار دیپلماتیک
آنچه در هر دو جبهه مورد نیاز است، یک ابتکار دیپلماتیک برای تحکیم آتشبس و ایجاد آیندهای باثبات است. این وضعیت چه در غزه و لبنان و چه در یمن محقق نشده است.
رژیم ایران، حوثیها را بهعنوان یک نیروی نظامی اسلامگرای افراطی شیعه پذیرفته است. حوثیها یکی از طرفین جنگ داخلی یمن بودند که از سال ۱۳۸۳ (۲۰۰۴ میلادی) آغاز شد. یمن در سال ۱۳۹۰ (۲۰۱۱ میلادی) به خیزش منطقهای موسوم به بهار عربی پیوست، زمانی که معترضان رژیمهای دیکتاتوری در مصر، لیبی و تونس را سرنگون کردند. بااینحال، تا آن زمان، حوثیها در مسیر خلع رئیسجمهور یمن و تصرف بخشهای بزرگی از کشور بودند.
حوثیها که از ایجاد ویرانی در یمن راضی نبودند، توجه خود را به پادشاهی مسلمان سنی عربستان سعودی معطوف کردند. آنها تنها در فاصله سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۱ (۲۰۱۵ تا ۲۰۲۲ میلادی) حدود ۱۰۰۰ موشک و ۳۵۰ هواپیمای بدون سرنشین را به سمت تأسیسات نظامی، سکوهای نفتی و سایر اهداف غیرنظامی در عربستان شلیک کردند. رهبران سعودی که مشتاق معطوف کردن تمرکز خود به مسائل داخلی بودند، بهدنبال راهی برای کاهش تنش با یمن و پذیرش آتشبس الهام گرفته از ایالات متحده بودند.
این اقدام نتیجه معکوس داشته است. حوثیها که توسط دشمن سرسخت عربستان سعودی، یعنی رژیم ایران، هدایت میشوند، سال گذشته حمله به کشتیها در سواحل عربستان در دریای سرخ را آغاز کردند و غرب را به چالش کشیدند تا در این مورد واکنش نشان دهد. زمانی که واکنش جدی از غرب مشاهده نشد، بهجز برخی حملات هوایی ناکارآمد در یمن، حوثیها شروع به شلیک موشک به سمت اسرائیل کردند؛ تحریکی که بیشتر بهمنظور تأثیرگذاری بر غرب طراحی شده بود تا دولت یهود.
با توجه به نگرش منفعل غرب در این درگیریها، جای تعجب نیست که اسرائیل با حملات هوایی به بنادر و تأسیسات حوثیها، مؤثرترین واکنش متقابل را علیه آنها تاکنون انجام داده است.
متأسفانه، اسرائیل بسیار دورتر از آن است که بتواند اقدامات بیشتری انجام دهد. هواپیماهای جنگی این کشور برای مسیر رفتوبرگشت به یمن، در فاصله ۲۰۰۰ کیلومتری، نیاز به سوختگیری دارند. بهنظر میرسد که تهاجم زمینی اسرائیل نیز خارج از بحث باشد.
در حالی که درخواستهایی برای حمله اسرائیل به «کشتی مادر» یعنی رژیم ایران وجود دارد، این اقدام یک خطای استراتژیک خواهد بود.


همانطور که رژیم ایران تنها یک مشکل برای اسرائیل نیست، تجاوزات حوثیها نیز صرفاً به این کشور محدود نمیشود. حوثیها، حملونقل جهانی را از طریق تنگه حیاتی بابالمندب هدف قرار دادهاند؛ بخشی از طرح جنگی رژیم ایران برای بیثبات کردن خاورمیانه و تضعیف ایالات متحده و متحدانش.
این شرایط نشان میدهد که زمان آن فرارسیده است که غرب، بهویژه آمریکا، شیوه واکنش خود را به خشونت و تجاوزات بازیگران مخرب، بهخصوص رژیم ایران و نیروهای نیابتی آن، تغییر دهد. غرب بهجای درخواست خودکار برای آتشبس، باید بهسوی دستیابی به سطحی از پیروزی حرکت کند.
ابزارهای واکنش هماهنگ غرب در دسترس است. عربستان سعودی در موقعیت مناسبی قرار دارد تا بتواند ائتلافی برای شکست کامل حوثیها تشکیل دهد و در همین روند، رژیم ایران را تضعیف کند. میلیاردها دلار تسلیحات آمریکایی که سعودیها طی دههها انباشته کردهاند، میتواند در اختیار این ائتلاف قرار گیرد.
کشورهای دیگری، از جمله اسرائیل، نیز باید در این ائتلاف مشارکت کنند. البته این اقدام ممکن است هزینههای سیاسی به همراه داشته باشد، مانند انجام حرکات ظاهری برای فلسطینیها. با این حال، چنین اقداماتی چندان معنیدار نخواهد بود، زیرا فلسطینیها طی سه دهه گذشته بارها نشان دادهاند که بهدنبال صلح با اسرائیل نیستند؛ آنها صلح بدون حضور اسرائیل را میخواهند.
یک اتحاد ضد جمهوری اسلامی، به رهبری عربستان سعودی و با حمایت غرب، میتواند به تثبیت منطقه کمک کند، بهویژه اگر اسرائیل نیز به آن بپیوندد.
اما پیش از هر چیز، باید درسهایی از گذشته آموخته شود: اسرائیل در مرکز هر درگیری قرار ندارد، هر مشکلی راهحلی سریع ندارد، و لازم نیست که هر درگیری نظامی بلافاصله متوقف شود.