رژیم آخوندی هیولای فرانکشتاین را در خاورمیانه خلق کرد


عقل متعارف این روزها این است که تهران پشت جنایات و تجاوزات مختلف که توسط شرکا و دست نشانده هایش در سراسر خاورمیانه انجام می شود
رژیم آخوندی هیولای فرانکشتاین را در خاورمیانه خلق کرد
اما واقعیت بسیار پیچیده تر است. شاید بهترین راه برای درک رابطه جمهوری اسلامی و به اصطلاح محور مقاومت این باشد که این رابطه را از دریچه رمان ترسناک کلاسیک مری شلی، «فرانکنشتاین» ببینیم.


دکتر ویکتور فرانکنشتاین هیولای خود را با چشم به بهبود ثروت خود و پیشبرد منافع خود خلق کرد و رژیم آخوندی نیز به همان دلایل کلی هیولای خود را خلق کرد. رژیم ایران محور مقاومت را که شامل حماس، حزبالله و حوثیها میشود، بهعنوان نوعی جان پناه دفاعی، سپر حفاظتی ایجاد کرد که اسرائیلیها، سعودیها و بهویژه آمریکاییها را از تهدید نظامی برای حاکمیت و امنیت کشور باز میدارد. جمهوری اسلامی. بنابراین، محور اساساً باید هم حائل و هم بازدارنده باشد. به تعبیر حداکثریتر، به عنوان ابزاری برای تحکیم قدرت و نفوذ تهران در سراسر خاورمیانه تلقی میشد.
در حمایت از این استراتژی، تهران به شرکای خود و نیروهای نیابتی خود در سراسر منطقه منابع مورد نیاز اعم از بودجه، آموزش، تسلیحات و اطلاعات را برای تبدیل آنها به نیروهای رزمی مؤثر ارائه داد. هدف این بود که مجموعهای از نیروهایی ایجاد شود که بتواند نه تنها از رژیم در برابر حمله محافظت کند، بلکه بتواند به سرمایههای آمریکا، اسرائیل و عربستان آسیب برساند، اگر تهران فکر میکرد که ممکن است برنامه منطقهای خود را پیش ببرد. به عبارت دیگر، جمهوری اسلامی میخواست شبکهای از شرکا و نیروهای نیابتی ایجاد کند که تواناییهای دفاعی و بازدارندگی رژیم را تکمیل کند.
اما همانطور که دکتر فرانکنشتاین در نهایت هرگز واقعاً هیولای خود را کنترل نکرد، رژیم آخوندی نیز هرگز واقعاً محور هیولایی را که ایجاد کرد کنترل نکرده است. در بهترین حالت، منافع جمهوری اسلامی و اعضای آن محور در یک راستا گسترده است. اما هر یک از شرکا و نیابت های رژیم در نهایت برنامه، پویایی سیاسی داخلی و نگرانی های ژئوپلیتیکی خاص خود را دارند. و انگیزه هر یک از این عوامل بیشتر از منافع مشترک آنها با تهران است. بهطور خلاصه، شرکای جمهوری اسلامی و نیابتهای رژیم کمتر شبیه ماریونتهایی هستند که در حالی که آخوندها طنابهای خود را میپرند و بیشتر شبیه هیولاهایی از نوع ساخته و انیمیشن دکتر فرانکنشتاین هستند.


من احتمالاً نیازی به یادآوری عواقب وحشتناک ناتوانی دکتر فرانکنشتاین در کنترل هیولایی که او ایجاد کرده است را به اکثر خوانندگان یادآوری نمیکنم، اما برای برخی، یک خلاصه کوتاه یا ضروری یا مفید خواهد بود. در نسخه اصلی شلی، هیولا بهعنوان یک بیگناه شروع میشود، اما بهتدریج با بیزاری از خود و احساسش مبنی بر اینکه هم توسط خالقش و هم از سوی کل بشریت به او خیانت شده است، به یک آدمکش قاتل تبدیل میشود. او سپس منافع خود را همانطور که آنها را درک می کند دنبال می کند معمولاً از طریق استفاده از خشونت.
همانطور که در بالا گفته شد، تمام هدف محور مقاومت جمهوری اسلامی کمک به ایمن سازی رژیم دین سالار آن در برابر دشمنان منطقه ای و ابرقدرتش بود. اما این هرگز تنها وسیله برای رسیدن به این هدف نبود. تهران همچنین گهگاه به دنبال امنیت بیشتر از طریق مذاکره با ایالات متحده و دیگر قدرت های منطقه ای یا بزرگ بوده است.
معروفترین آنها برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) با نام مستعار توافق هستهای بود که چند قدرت جهانی پس از ۲۰ ماه مذاکره در سال ۲۰۱۵ با آن موافقت کردند. این توافق محدودیتهای قابل توجهی را برای برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایجاد کرد. در ازای رفع تحریم ها برجام البته زمانی که ایالات متحده در زمان پرزیدنت ترامپ تغییر رویه داد و صراحتاً توافق را رد کرد و در عوض استراتژی فشار حداکثری علیه تهران را انتخاب کرد، از بین رفت.


با این حال، پس از انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰، مذاکرات بین تهران و واشنگتن از سر گرفته شد زیرا دولت آتی بایدن به دنبال برهم زدن برجام بود. مذاکرات غیرمستقیم با تهران در ابتدا به نتیجه نرسید، اما زمینه را برای مذاکرات غیرمستقیم بعدی فراهم کرد که هدف آن کاهش درگیری های منطقهای، کاهش تحریمهای آمریکا و بهطور اساسی محدود کردن برنامه هستهای جمهوری اسلامی بود.
در نتیجه این تلاشهای اخیر، تنشزدایی شکننده تا اواسط سال ۲۰۲۳ برقرار شد. نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی حمله به نیروهای آمریکایی را متوقف کرده بودند و تهران دکمه توقف غنی سازی اورانیوم در سطح بالا را زده بود. در مقابل، واشنگتن برخی از منابع مالی تهران را لغو کرد و با تبادل زندانیان که در سپتامبر همان سال انجام شد، موافقت کرد. به طور قابل توجهی، این دور نسبتا موفق مذاکرات راه را برای دور بلندپروازانه تری از مذاکرات که قرار بود در ۱۸ اکتبر در عمان برگزار شود، هموار کرد.
و اینجا جایی است که هیولایی که تهران ساخته است شروع به ویران کردن خالقش کرد. در پسزمینهی سال انتخابات آمریکا، و در شرایطی که جمهوری اسلامی بهطور گسترده در جنایات حماس شریک است، اما بعداً اقدامات تهاجمی حزبالله و حوثیها نیز دیده میشد، تعامل جدی دیپلماتیک بین واشنگتن و تهران غیرممکن شد. مذاکرات عمان به سرعت لغو شد با دورنمای کمی از احیای آنها به این زودی.
برای ادامه این قیاس، مذاکرات با ایالات متحده که ممکن بود به طور قاطع برنامه هسته ای جمهوری اسلامی را تضمین کند، از بین رفت، زیرا هیولایی که تهران ایجاد کرد، ذهن خودش را دارد و هیولاهای تهران، مانند هیولای دکتر فرانکنشتاین، برای تحمیل درد و رنج در جهنم هستند. کسانی که معتقدند منبع درد و رنج خودشان هستند صرف نظر از نگرانی های حامی رژیم.
بنابراین جنایات حماس در ۷ اکتبر، بنابراین تلاش حوثی ها برای ایجاد اختلال در کشتیرانی دریای سرخ، بنابراین، حملات راکتی حزبالله تاکنون محدود اما بالقوه بسیار خطرناکتر به شمال اسرائیل بوده است. همه اینها بر اساس برنامه های مربوط به اعضای محور مقاومت بوده یا هستند نه جمهوری اسلامی. و بنابراین، در نهایت، تصمیم واشنگتن برای توقف یا شاید تعلیق نامحدود مذاکراتی که ممکن است به یک روش زنده با تهران منجر شود که رژیم را ایمن میکند و در را به سوی رفاه بیشتر برای مردم ایران باز میکند، میشود.