ایرانجدیدترین اخبار

داریوش مهرجویی و همسرش در ویلای شخصی خود به قتل رسیدند

هیچ فیلم‌سازی در تاریخ سینمای ایران تا کنون نتوانسته تعدادی از فیلم‌های تأثیرگذار، موفق، ماندگار و با کیفیت مانند او را بسازد

داریوش مهرجویی و همسرش در ویلای شخصی خود به قتل رسیدند

از وقوع تماشای خود در کابوس تاریخی سرداب قرون وسطایی در فیلم هامون گرفته تا صحبت از گلوی پاره پاره در پایان فیلم پری، به نظر می‌آید که داریوش مهرجویی پیش‌آگاهی فراتر از انتظار خود را به تصویر کشیده بود. این پیش‌آگاهی، در خلق آثار هنری بی‌سابقه‌ای که از آن بهره‌برداری کرده، مشهود است.

داریوش مهرجویی و همسرش در ویلای شخصی خود به قتل رسیدند
داریوش مهرجویی و همسرش در ویلای شخصی خود به قتل رسیدند

فقدان داریوش مهرجویی، حتی اگر به دلیل طبیعی نیز اتفاق می‌افتاد، یک ضربه بزرگ به صنعت سینما و فرهنگ ایران بود؛ اما اکنون که این حادثه ناگوار و خونین همراه با درگذشتن همسر عزیز این سینماگر اتفاق افتاده، ابعاد این فاجعه بسیار بزرگ‌تر و دردناک‌تر به نظر می‌رسد.

واکنش‌ها به مرگ خون‌بار او در ساعات اولیه به گونه‌ای بود که حتی اخبار جنگ اسرائیل و حماس را به تاریخچه شبکه‌های اجتماعی کاربران ایرانی به زیر سایه خود می‌برد. چرا که داریوش مهرجویی فراتر از معنای معمول کارگردان سینما بود. برای دست‌کم یک نسل، او نماد بی‌نظیری برای سینما بود.

بسیاری از افراد پس از تماشای فیلم هامون در سال‌های اوایل دوران پس از پایان جنگ ایران و عراق، عاشق سینما شدند. سپس با تماشای چهارگانه زنانه شامل پری، بانو، سارا و لیلا، یک تصویر جدید از زنان ایرانی در دنیای سینما به تصویر کشیده شد. این فیلم‌ها پیچیدگی‌های مختلف زندگی به عنوان زن در یک جامعه سنتی را برای آنها آشکار کردند.

نسل گذشته ایرانیان، داریوش مهرجویی را از طریق فیلم‌هایی مانند گاو، پستچی، آقای هالو و دایره مینا شناخته و ارتباط اصلی او با تاریخچه سینمایی ایران پیش و پس از انقلاب اسلامی، از طریق فیلم اجاره‌نشین‌ها بود که تا سی و چند سال بعد همچنان اهمیت و تفسیر آن را حفظ می‌کند.

به جسارت می‌توان ادعا کرد که تاکنون هیچ کارگردانی در تاریخ سینمای ایران نتوانسته تعداد زیادی فیلم تأثیرگذار، موفق، پایدار و با کیفیت تولید کند. مهرجویی با اختلاف حتی با فیلم سنتوری نشان داد که چگونه تباهی تدریجی نسل جوانان ایرانی در دهه ۱۳۸۰ را می‌توان به شکل یک ملودرام قوی روایت کرد. اگر مهرجویی تمایل داشت، می توانست با طنز و سر زندگی خود تماشاگران را به خنده دربیاورد و اگر می خواست، اشک را در چشمان بینندگان نمایان می‌کرد.

در فیلم درخت گلابی، به تمام خالصیت احساسات نوجوانانه پرداخته شد، حتی در مقابل محدودیت‌ها و سانسور سنگین. این فیلم توسط نویسنده میانسال به شکلی تشبیه شد که انسان میانسال، مثل درخت بی‌باری در باغ، در نبود عشق به محیط خود محصور شده و بی‌ثمری روح انسان را در غیاب عشق نمایان کرد.

همراه با مهارت هنری فراوان، او یک روشنفکر نگران مسائل جامعه بود و به عنوان یک منتقد صریح شناخته می‌شد. او تصاویر تلخ‌ترین ناهنجاری‌ها و کمبودهای اجتماعی ایران در دوران پیش و پس از انقلاب ۵۷ را به نمایش می‌گذاشت.

داریوش مهرجویی و همسرش در ویلای شخصی خود به قتل رسیدند
داریوش مهرجویی و همسرش در ویلای شخصی خود به قتل رسیدند

داریوش مهرجویی، مهمترین نکته اشکالی برای تماشاگران در کنار داشتن توانایی هنری بسیار بالا، توانایی فکری و تفکری انتقادی بود که به احترام اصول فلسفه‌ای که در آمریکا به آن آموخته بود، بسیار بی‌رحمانه و شجاعانه به تبیین واقعیت‌های اجتماعی پرداخت. این نگرش در آثاری چون آقای هالو، دایره مینا، اجاره‌نشین‌ها، سارا، بمانی و سنتوری علاوه بر ارزش هنری، تصویری شگفت‌انگیز از وضعیت اجتماعی ایران در مدت زمان مختلف چند دهه گذشته ارائه داد.

همچنین، او عاشق ادبیات ایران و جهان بود و به همین دلیل، تعداد بی‌نظیری از اقتباس‌های ادبی در آثار سینمایی او، بدون مقایسه با سایر کارگردانان ایرانی، آشکار می‌شود. در یک دوران که جی. دی. سلینجر در ایران به ندرت شناخته می‌شد، مهرجویی از دو داستان او الهام گرفت و آنها را در فیلم پری به تصویر کشید.

در این فیلم، شخصیت‌های آمریکایی به نام‌های فرانی و زویی به پری و داداش تغییر یافتند. این انتقال فرهنگی در عمل اقتباس به گونه‌ای ماهرانه انجام شد که باور کردنی نیست که داریوش مهرجویی برای شکل‌دهی به داستانی که در ایران اتفاق می‌افتاد، از داستان و شخصیت‌های آمریکایی بهره برده است.

این فهرست می‌تواند با فضایی بی‌پایان از ایده‌ها، لحظه‌ها، موقعیت‌ها و فصل‌های بی‌شمار دیگری از آثار سینمایی داریوش مهرجویی تکمیل شود و به دلیل نشان دادن مداوم این واقعیت که کمتر کدام کارگردان ایرانی توانسته است با چنین توانایی و خلاقیت، تلفیقی بی‌نظیر از ذهنیت و عینیت ایجاد کند، همچنین توانایی داشته باشد تا به پیوند بین مسائل روشنفکرانه و انعکاس واقعیت‌های اجتماعی با موفقیت پی‌برد.

ویژگی‌های اجتماعی در آثار مهرجویی باعث می‌شد که او برای مقابله با سانسور حکومتی به نبرد دائمی مبادرت کند. اگرچه او در مقایسه با دوست و همکار نویسنده‌اش، غلامحسین ساعدی، توانست در دوران پس از انقلاب در ایران فعالیت‌هایی انجام دهد، اما همواره با محدودیت‌ها و سانسور درگیر بود.

آخرین باری که داریوش مهرجویی در زمستان سال ۱۴۰۰ جلوی دوربین نشست و در ارتباط با جلوگیری از نمایش آخرین فیلمش به نام لامینور از موضوع «اشباحی» سخن گفت، در پشت پرده تصمیم‌گیری درباره سرنوشت اثر هنرمندانه‌اش انجام می‌شود و سپس با فریادی اعلام کرد که «من را بکشید».

داریوش مهرجویی و همسرش در ویلای شخصی خود به قتل رسیدند
داریوش مهرجویی و همسرش در ویلای شخصی خود به قتل رسیدند

در ساعات اولیه پس از قتل او، این ویدیو به‌صورت دوباره در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شود. آیا این نیز یکی از جملات پیش‌بینی‌آمیز هنرمند کهنه‌کار بود که این‌بار نه در قالب یک فیلم سینمایی، بلکه به صورت تصویری برای انتشار عمومی، به عنوان نمادی از اعتراض به سانسور ساخته شده بود.

در حدود شش ماه پس از کشته شدن کیومرث پوراحمد، داریوش مهرجویی نیز از میان ما رفت؛ فیلمسازی مهم که مانند مهرجویی، دارای روحیه‌ای اعتراضی و زبان صریح بود. تصویر ناگواری که از حلق‌آویز شدن پوراحمد منتشر شد، نظریه شتابزده نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی درباره خودکشی او را مورد شک و تردید قرار داد، اما در آن زمان هیچکس نتوانست ابعاد مختلف مربوط به درگذشت او را به صورت کامل مورد بررسی قرار دهد.

اکنون، قتل داریوش مهرجویی و همسرش، وحیده محمدی‌فر، در خانه‌شان، به‌راحتی قابل پنهان‌کاری نیست.

به همین دلیل انجمن منتقدان سینمای ایران در بیانیه خود اظهار می‌کند که نظر «تسلیت» دادن نیست و به‌جای آن، این واقعه را «محکوم» می‌کند و با وضوح از خون‌ریزی سخن می‌گوید.

همچنین، در بیانیه مشترک دو انجمن تهیه‌کنندگان و کارگردانان سینمای ایران، ادعای مقامات جمهوری اسلامی درباره وجود امنیت در کشور را سوال می‌کند و تاکید دارد که ابعاد این جنایت وحشتناک باید به سرعت روشن شود.

مرگ دردناک داریوش مهرجویی می‌تواند پیچ تندی در مسیر رابطه هنرمندان با نظام حاکم بر ایران باشد. یک سال پس از اعتراضات گسترده و مشارکت سینماگران در این اعتراضات که برای تعدادی از چهره‌های برجسته هزینه‌های سنگینی داشت، این فاجعه می‌تواند اوضاع را تشدید کرده و بر خلاف اولین تصور که به نظر می‌آید سکوت سینماگران به دلیل ترس از تبعات، این بهانه را برای اعتراض‌های شدیدتر فراهم آورد.

شرایط ناپایدار ایران و تجمعات مختلف مردم به همراه وضعیت پیچیده منطقه و جهان، اثری محدود بر تبعات این جنایت ندارد، بلکه ممکن است آثار بدتری ایجاد کند. این قتل، با وجود اینکه به شیوه‌ای قدیمی و وحشتناک اتفاق افتاد، اما در زمان و مکان معاصر اتفاق افتاده است، و این مسئله باعث تشدید پیامدهای آن می‌شود.

مشاهده بیشتر
دکمه بازگشت به بالا