شکست بایدن در بازدارندگی جمهوری اسلامی؛ جنگ جهانی سوم در خاورمیانه
جهان بر پرتگاه جنگ جهانی دیگری نشسته است
شکست بایدن در بازدارندگی جمهوری اسلامی؛ جنگ جهانی سوم در خاورمیانه
تنها با استفاده از نگاه به گذشته است که ما اکنون می توانیم ببینیم که چگونه اروپا، در نیمه خواب، به جنگ جهانی اول سقوط کرد. در آن زمان، هیچ کس نمی توانست پیش بینی کند که چگونه یک درگیری محلی جرقهای را ایجاد می کند که در آن زمان ویرانگرترین درگیری در تاریخ بشر بود.
اکنون کمی بیش از یک قرن بعد این ایالات متحده است که در خواب به سمت یک جنگ جهانی تمام عیار حرکت می کند، زیرا خطرات یک جنگ منطقه ای حرکت به یک جنگ گسترده تر به طور تصاعدی افزایش می یابد.
به عبارت دیگر، بیش از سه ماه پس از حمله حماس به اسرائیل و کشته شدن حدود ۱۲۰۰ نفر و ربودن بیش از ۲۰۰ گروگان که منجر به تهاجم زمینی اسرائیل به غزه شد، جهان بر پرتگاه جنگ جهانی دیگری نشسته است.
برای این منظور اگر میخواهیم از چنین سناریوی فاجعهباری اجتناب کنیم، ایالات متحده نه تنها باید به خطرات فزاینده نگاه کند، بلکه باید بداند دشمنان ما و مقاصد آنها چه کسانی هستند. مهمتر از همه، ما باید در عزم خود برای جلوگیری از گسترش بیشتر درگیری بین اسرائیل و حماس از آنچه که قبلاً بوده است، مصمم باشیم.
پس از آغاز جنگ بین اسرائیل و حماس، پرزیدنت بایدن به صراحت اعلام کرد که دو اولویت دارد حفظ نبرد در غزه، و بازدارندگی جمهوری اسلامی از سوء استفاده از هرج و مرج، چه با حمله مستقیم به اسرائیل و چه با آزاد کردن حزبالله و حوثیهای نیابتی آن. برای حمله به اهداف اسرائیلی یا آمریکایی در منطقه.
بایدن برای دستیابی به اهداف خود به طرز تحسین برانگیزی دستور بزرگترین نمایش قدرت در حمایت از اسرائیل از سال ۱۹۷۳ را صادر کرد و دو گروه حمله ناو هواپیمابر را به منطقه فرستاد و به جمهوری اسلامی و حزب الله هشدار داد که مداخله نکنند.
متأسفانه، تلاشهای بایدن در هر دو جبهه شکست خورد، زیرا جنگ از غزه به دریای سرخ، یمن، عراق و سوریه گسترش یافته است و نیروهای آمریکایی در دو کشور اخیر مورد حمله قرار گرفتهاند.
علاوه بر این، جمهوری اسلامی به وضوح دلسرد نشده است و فشار کمی برای مهار نیروهای نیابتی خود احساس می کند.
حزبالله تقریباً روزانه حملات موشکی علیه اسرائیل انجام میدهد و رهبر آن، حسن نصرالله، به اندازهای جسارت را احساس میکند که آمریکا را تهدید کند و در یک جنگ منطقهای گفت که منافع و سربازان آن قربانی خواهند شد و اطمینان داد که کشتی ها و نیروی هوایی آمریکا بهای سنگینی خواهند پرداخت.
یکی دیگر از نمایندگان جمهوری اسلامی، شورشیان حوثی در یمن، کشتیهای نیروی دریایی آمریکا و متحدانش را به همراه کشتیهای باری تجاری هدف قرار دادهاند و عملاً دریای سرخ را که ۱۰ تا ۱۵ درصد تجارت جهانی به آن وابسته است، بسته است.
شکست بایدن در بازدارندگی جمهوری اسلامی معمار تقریباً تمام درگیریها در منطقه اکنون به دخالت مستقیم آمریکا و خطر گسترش جنگ در خاورمیانه منجر شده است.
از آنجایی که هواپیماها و کشتیهای آمریکایی اکنون صدها حمله هوایی را در سرتاسر یمن انجام میدهند، هر حادثهای میتواند جرقهای باشد که یک جنگ جهانی را به راه میاندازد و جمهوری اسلامی و احتمالاً متحد روسیه آن را به سمت خود میکشد.
برای اینکه کاملا واضح باشد، این بدان معنا نیست که بایدن باید پیشگیرانه به جمهوری اسلامی حمله کند تا رژیم را بازدارد. با این حال، میتوان گفت که به ظاهر فقدان درک خطرات یک جنگ گسترده و همچنین استراتژی برای اجتناب از آن وجود دارد.
همانطور که چند هفته پیش در این صفحات نوشتیم، بدون نمایش قدرت قوی و قوی علیه جمهوری اسلامی و متحدان تروریست آن، خطرات یک جنگ همه جانبه به میزان قابل توجهی افزایش می یابد. تا زمانی که رژیم ایران، سر این مار، احساس کند که دستش برای ایجاد هرج و مرج بدون حتی تهدید معتبر از پاسخ کوبنده آمریکا، باز است، این خطرات افزایش خواهند یافت.
در همین راستا، اگر درست باشد، همانطور که جو بوچینو سخنگوی سابق فرماندهی مرکزی ایالات متحده گفته است که سنتکام اهداف بالقوهای را برای حمله ارائه کرده است که واقعاً باعث ایجاد درد و فرستادن پیام به تهران میشود، اما این هدف بوده است. با رد کاخ سفید، بایدن مطمئناً مسئولیت خود در حفاظت از امنیت ملی آمریکا را به نفع اجتناب از گسترش درگیری به هر قیمتی نادیده خواهد گرفت سیاستی که قرار است شکست بخورد.
همچنین شایان ذکر است که چهره بایدن در مورد اسرائیل، حداقل به طور علنی، مطمئناً به محاسبات جمهوری اسلامی کمک می کند که ایالات متحده برای مدت طولانی از کشور یهود دفاع نخواهد کرد. در حالی که بایدن در ابتدا به طور کامل از تلاش های نظامی اسرائیل علیه حماس حمایت کرد، دولت آمریکا احتمالاً در پاسخ به فشار جناح چپ حزبش بر بایدن، تغییر لحن خود را آغاز کرده است.
در واقع، واشنگتن در هفتههای اخیر آشکارا با اسرائیل مخالفت کرده است، از جمله از اورشلیم خواسته است تا کمکهای بیشتری به غزه بدهد، از نحوه مبارزه اسرائیل در جنگ انتقاد کرده و اسرائیل را وادار میکند تا پس از پایان جنگ، تشکیل یک کشور فلسطینی را بپذیرد، که برای اسرائیل آغازگر نیست. در حالی که ۷ اکتبر هنوز در حافظه جمعی کشور باقی مانده است.
دولت، چه به دلایل سیاسی جنگ مطمئناً باعث افزایش قیمت نفت در سال انتخابات می شود و حمایت چپ بایدن از رویکرد او به اسرائیل یا تمایل به ظاهر نامحدود بایدن برای دستیابی به یک توافق دیپلماتیک با جمهوری اسلامی. نتوانسته است تهران را در قبال نمایندگان خود پاسخگو بداند، و در نتیجه سناریوی خطرناکی را که اکنون با آن روبرو هستیم، رقم زده است.
از بسیاری جهات، موقعیتی که پرزیدنت بایدن خود را در آن میبیند، بسیار شبیه به موقعیت رئیسجمهور نیکسون در سال ۱۹۷۳ است. در آن زمان، مانند اکنون، نیروهای عربی اسرائیل را غافلگیر کرده بودند و نگرانیها از مداخله خارجی، نیکسون را بر آن داشت تا نیروهای هستهای ایالات متحده را در حالت آماده باش قرار دهد. جهان را به طرز نگران کننده ای به آرماگدون هسته ای نزدیک می کند.
درک مسکو مبنی بر اینکه ایالات متحده آماده استفاده از نیروی کامل ارتش آمریکا برای دفاع از متحد ما اسرائیل است، نقش مهمی در پایان دادن به جنگ و تضمین عدم استفاده از سلاحهای هستهای با وجود تهدیدها داشت.
پنجاه سال بعد، اتحاد جماهیر شوروی با بلوکی از گروههای تروریستی و دولتهای سرکش به رهبری جمهوری اسلامی، و همراه با آن، تعهد مسیحی و ایدئولوژیک آنها برای نابودی اسرائیل و آمریکا جایگزین شد. اگر بخواهیم نقشههای آنها را خنثی کنیم و از کشیده شدن به جنگی که مطمئناً ایالات متحده نمیخواهد اجتناب کنیم، نمیتوانیم ترس از رویارویی با دشمنان خود را نشان دهیم.
در نهایت، ترس از درگیری مستقیم با ایالات متحده تنها چیزی است که جمهوری اسلامی را مجبور به عقب نشینی می کند و در نتیجه خطرات جنگ فعلی بین اسرائیل و حماس را کاهش می دهد که به یک جنگ گسترده تر تبدیل شود که کل جهان را در بر می گیرد.