آیا جمهوری اسلامی، با افزایش بحران خاورمیانه، کنترل نیروهای نیابتی خود را دارد؟
احتمال شعله ور شدن آتش منطقه به نیابتیهای نامشخص تهران و گروه هایی که آن را پرورش داده بستگی دارد
با افزایش بحران خاورمیانه، آیا جمهوری اسلامی کنترل نیروهای نیابتی خود را دارد؟
اولین هفته دراماتیک سال ۲۰۲۴ مقیاس را به سمت کسانی که می گویند رژیم ایران روزانه حملات هواپیماهای بدون سرنشین، ترورها و حملات دریایی در مقطعی به یک جنگ بزرگ در سراسر خاورمیانه تبدیل خواهد شد، را تغییر داد.
اما احتمال آتشسوزی منطقهای به نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی و میزان کنترل مورد مناقشهای که بر گروههای مرتبط اما خودمختار متعددی که در دهه گذشته در پنج کشور مستقل پرورش داده است، مرتبط است.
با این همه متغیر، چیزی که به نظر می رسد یک جنگ طولانی در غزه است، خطر اشتباه در محاسبه، تصادف یا اینکه یکی از بازیکنان زیادی صبر خود را از دست داده و آتش را روشن می کند، افزایش می دهد.
در حال حاضر دشوار است که سطح خشونت در اطراف پایگاه های ایالات متحده در عراق، در مرز لبنان یا دریای سرخ را با شدت کم توصیف کنیم.
جمهوری اسلامی به رهبری ترکیبی از علی خامنهای و سپاه پاسداران، در مرکز تمام اتفاقات خاورمیانه قرار دارد.
این کشور به دلیل ناتوانی اش در استفاده از نفوذ دیپلماتیک یا نظامی خود برای متقاعد کردن پادشاهی های کشورهای حاشیه خلیج فارس به اتخاذ سیاست خصمانه خود با اسرائیل در بحبوحه ویرانی غزه است.
جمهوری اسلامی فقدان نفوذ دیپلماتیک منطقهای خود را از طریق «محور مقاومت» جبران میکند که میراث ماندگار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس است که به دستور دونالد ترامپ در سال ۲۰۲۰ کشته شد. خونی که این ژنرال را در سراسر خاورمیانه در طول زندگی اش دنبال کرد، پس از مرگ او نیز ادامه یافت. دولت اسلامی مسئولیت حمله مرگبار چهارشنبه به جمعیتی در کرمان را که برای بزرگداشت چهارمین سالگرد ترور وی گرد آمده بودند، بر عهده گرفت.
سلیمانی معمار تلاشهای راهبردی تهران بود که به موجب آن جمهوری اسلامی شبهنظامیانی را که در داخل و خارج از دولتها در لبنان، عراق، سوریه و اخیراً یمن فعالیت میکنند، تأمین میکند، آموزش میدهد و گاهی هدایت میکند.
اما میزان خودمختاری این گروه ها به شدت توسط دانشگاهیان و اندیشکده ها مورد مناقشه قرار گرفته است.
برخی، از جمله بسیاری از سیاستمداران آمریکایی و اسرائیلی، این گروه ها را تنها زائده ها یا دست نشانده های جمهوری اسلامی می دانند. بر این اساس، رژیم ایران به نیروهای نیابتی خود دستور می دهد تا فشار را افزایش دهند یا فشار را کاهش دهند.
برخی دیگر می گویند که این تاریخ، تشکیل نیروهای نیابتی و دلایل به وجود آمدن گروه ها از جمله مذهب مشترک و مخالفت مشترک با حضور ایالات متحده را رد می کند. آنها استدلال می کنند که این رابطه بیشتر همزیستی است تا کنترل کننده. آنها می گویند که آنها بیش از اینکه اسرائیل دست نشانده ایالات متحده است، عروسک خیمه شب بازی نیستند و خودشان در مورد نحوه ادامه کار قضاوت می کنند.
حسن نصرالله، رهبر حزبالله، بزرگترین این گروهها، در سخنرانی اخیر خود استدلال کرد که جمهوری اسلامی خود اصرار دارد که سازمانهای بومی باید تواناییهای نظامی خود را بسازند و به طور ارگانیک بین خود شبکهسازی کنند و به یک سازمان وابسته نباشند.
دکتر امل سعد، مدرس سیاست در دانشگاه کاردیف، میگوید آنچه که در مورد مشارکت محور مقاومت در این جنگ بینظیر است، این است که این اولین بار است که یک اتحاد فراملی از بازیگران غیردولتی یا ترکیبی ائتلافی نظامی علیه یک کشور دیگر تشکیل میدهد. متحدانش، همانطور که حزب الله، انصارالله در یمن و یگان های حشد الشعبی در عراق انجام داده اند.
علیرغم تلاقی ایدئولوژی، استدلال می شود که هر یک از اعضای این محور نیز در چارچوب ملی خود عمل می کنند.
آنچه غیرقابل انکار است این است که این نیروها به آرامی فشار را افزایش می دهند و اسرائیل و ایالات متحده عمدتاً از طریق ترورهای هدفمند پاسخ می دهند.
اما همانطور که دنیس راس، سفیر سابق آمریکا به بی بی سی گفت، شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد جمهوری اسلامی خواهان گسترش جنگ یا درگیری مستقیم با آمریکا نیست. این تا حدی به این دلیل است که فکر می کند سیاست فعلی فرسایش و صبر استراتژیک خود نتیجه می دهد. تهران احساس می کند که آمریکا می خواهد منطقه را ترک کند.
اما این لزوماً به جمهوری اسلامی در شرایطی که او پیچیدهترین زمان در خاورمیانه میداند، اطمینان نمیدهد. وی افزود یک منافع مشترک اساسی در عدم تمایل به دیدن یک جنگ منطقه ای وجود دارد، اما تهران احتمالاً خودش چیزی را کشف می کند. من مطمئن نیستم که آنها آنقدر که می خواهند بر برخی از نیروهای نیابتی خود کنترل داشته باشند.
انصارالله، همانطور که حوثی ها شناخته می شوند، بازیگران نسبتا جدیدی در صحنه بین المللی هستند. این گروه در هفتههای اخیر پس از تشدید حملات خود علیه کشتیهای تجاری در دریای سرخ در واکنش به بمباران غزه توسط اسرائیل، دوباره شهرت یافته است.
همچنین واضح است که جمهوری اسلامی اهمیت ژئواستراتژیک یمن را پیش بینی کرده بود. در جلسه ای در سال ۲۰۱۴، یکی از مشاوران خامنه ای، علی اکبر ولایتی، به برخی روحانیون یمنی گفت راه آزادسازی فلسطین از یمن می گذرد، زیرا این کشور موقعیت استراتژیکی دارد در کنار دریای سرخ و به طور دقیق تر. در کنار باب المندب.
جمهوری اسلامی کمتر در قالب یک دولت ملی دیده می شود تا یک روند انقلابی مستمر که مقر آن در تهران است، که سنگری در برابر طرح های آمریکا و اسرائیل در منطقه است. به همین ترتیب، خامنهای نه تنها رهبر جمهوری اسلامی است، بلکه رهبر انقلاب اسلامی نیز در کل است. نصرالله می گوید ائتلاف به معنای تسلیم نیست. اتحاد به این معنا نیست که وقتی یکی از متحدین تصمیمی می گیرد، سایر متحدان باید از آن پیروی کنند، در این صورت این امر به منزله اطاعت است. برای مثال این نصرالله بود که جمهوری اسلامی را متقاعد کرد که برای نجات بشار اسد، رئیس جمهور سوریه باید در سوریه مداخله کند.
از زمان حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، گروههای شیعه مورد حمایت جمهوری اسلامی تداوم حضور ایالات متحده در کشورشان را به چالش میکشند و اخیراً ادعاهای باقیماندن آمریکا در عراق برای دفع داعش را رد کردهاند.
دو گروهی که بیشترین حملات را به پایگاه های ایالات متحده انجام می دهند تاکتیکی که به خوبی قبل از ۷ اکتبر انجام شد حرکت النجبه و کتائب حزب الله هستند که هر دو توسط جمهوری اسلامی حمایت مالی و تسلیحاتی می شوند. آنها اکنون تحت عنوان مقاومت اسلامی در عراق فعالیت میکنند و از ۷ اکتبر تاکنون مسئول بیش از ۱۲۰ حمله به پایگاههای نظامی آمریکایی و دیگر نیروهای خارجی در عراق بودهاند.
گرچه نفوذ جمهوری اسلامی در نهادهای عراقی در داخل عراق بحث برانگیز است، محمد شیعه السودانی، نخست وزیر جدید که با حمایت جناح های همسو با تهران منصوب شد، برای اخراج نیروهای آمریکایی تحت فشار بوده است. او در ۲۸ دسامبر گفت که دولت عراق «به حضور نیروهای ائتلاف بینالمللی پایان میدهد».
حمله روز پنجشنبه آمریکا که منجر به کشته شدن یکی از رهبران ارشد شبه نظامیان نزدیک به تهران شد، تنها فشار پارلمان را برای تصویب یک طرح الزام آور قانونی برای اخراج ایالات متحده افزایش می دهد.