نرگس محمدی از زندان برای زنان ایرانی صحبت می کند
نرگس محمدی، فعال حقوق بشر زندانی، از خشونت جنسی علیه زنان سخن می گوید
نرگس محمدی، فعال حقوق بشر از زندان برای زنان ایرانی صحبت می کند
علی شانزده ساله آخرین باری که مادرش را در خانه دید به خوبی به یاد می آورد. مادرش برای او و خواهر دوقلویش کیانا، برای صبحانه تخم مرغ درست کرده بود و به آنها گفته بود که سخت درس بخوانند؛ او آنها را به مدرسه فرستاد و وقتی برگشتند، او رفته بود.
نرگس محمدی مادر علی و کیانا، زنی است که نامش مترادف با مبارزه برای حقوق بشر در ایران شده است، نبردی که تقریباً همه هزینهاش را برای این فعال نشان داده است.
نرگس محمدی در بیشتر از دو دهه گذشته زندانی بوده و بارها به دلیل این که صدای بیصدا بود و به خاطر کمپین بیامانش علیه مجازات اعدام و سلول انفرادی که مجبور بود هفتهها متوالی آن را تحمل کند، محکوم شده است.
او در حال حاضر به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام در حال گذراندن حکم ۱۰ سال و ۹ ماه حبس است. او همچنین به ۱۵۴ ضربه شلاق، مجازاتی که گروههای حقوق بشری معتقدند خوشبختانه تاکنون اعمال نشده، و ممنوعیت سفر و دیگر موارد محکوم شده است.
اما حتی تاریکترین سلولهای زندان بدنام اوین نیز صدای او را در هم نکوبیدند؛ در یک فایل صوتی از داخل اوین که با سیانان به اشتراک گذاشته شده، صدای نرگس محمدی که شعار «زن، زندگی، آزادی» را سر میدهد، شنیده میشود.
ضبط با یک پیام خودکار کوتاه، این یک تماس تلفنی از زندان اوین است، قطع میشود، در حالی که صدای زنان در حال خواندن ترجمه فارسی «بلا چاو»، آهنگ فولکلور ایتالیایی قرن نوزده که به سرود مقاومت علیه فاشیست ها تبدیل شد، شنیده می شود.
نرگس محمدی در پاسخ کتبی به سوالاتی که از طریق واسطه ها ارسال شده بود به سیانان گفت: این دوره دوران بزرگ ترین اعتراضات در این زندان بوده و هست. بیرون از دیوارهای زندان، سرکوب وحشیانه اعتراضات توسط مقامات ایرانی تا حد زیادی جنبشی را که با قتل مهسا امینی جرقه زده بود، سرکوب کرد و پلیس امنیت اخلاق گشتهای حجاب اجباری خود را در ماه ژوئیه از سر گرفت.
نرگس محمدی در اظهاراتی که روز پنجشنبه توسط سیانان دریافت شد، گفت: رفتار دولت بار دیگر «نگرانیهای ما را برانگیخت» و «نشاندهنده تلاشهای هماهنگ آن برای جلوگیری از آشکار شدن حقیقت در مورد آرمیتا گراوند است».
او بهای صحبت عمومی را به خوبی می داند. او در ماه آگوست به دلیل ادامه فعالیتهایش در داخل زندان پس از مصاحبهای با رسانهها و بیانیهای درباره تجاوز جنسی در زندان به یک سال زندان دیگر محکوم شد.
او سال گذشته کتابش درباره روشهای وحشیانه زندان ایران با عنوان «شکنجه سفید: مصاحبه با زنان زندانی ایرانی» را منتشر کرد.
نرگس محمدی در نامهای که اخیراً به سیانان ارسال کرده، چهار دهه حجاب اجباری جمهوری اسلامی را مورد انتقاد قرار داده است.
او نوشت، هنگامی که چهار دهه پیش آخوندها به قدرت رسیدند، رژیم مذهبی از حجاب اجباری برای «نمایش تصویر سلطه، تبعیت و کنترل بر زنان» به عنوان ابزاری برای کنترل جامعه استفاده کرد. آنها نمی توانستند روی نیمی از جمعیت یعنی مردان جامعه عبا و عمامه بگذارند.» اما به راحتی نیمی از مردم ایران را به حجاب اجباری، چادر، مانتو و شلوارهای تیره مزین کردند تا چهره منفور نظام استبدادی دینی را به جهانیان نشان دهند.
زنان ایرانی را تصور کنید که ۴۴ سال است در گرمای تابستان مجبور به پوشیدن سر، مانتوهای بلند، شلوارهای تیره و چادر مشکی شدهاند. بدتر از آن، آنها تحت فشار روانی بودهاند تا حجاب اجباری را کاملاً رعایت کنند؛ همه اینها برای حفظ وجهه مردان اسلامی مذهبی و تأمین امنیت و پاکی زنان است.
در حال حاضر، همان زنان تجاوز جنسی و آزار و اذیت علیه خود را تجربه می کنند.
سوء استفاده سیستمی از زنان بازداشتی
نرگس محمدی در نامه خود به سیانان، موارد خشونت جنسی علیه خود و دیگر زنان بازداشت شده در مراکز مختلف را که مربوط به سال ۱۹۹۹ است، را شرح میدهد. او می گوید که زندانیان سیاسی و زنانی که به اتهامات جنایی نگهداری می شدند توسط نیروهای امنیتی، مقامات زندان و پرسنل پزشکی مورد تجاوز قرار میگرفتند.
به گفته نرگس محمدی، خشونت جنسی علیه زنان زندانی از زمان اعتراضات سال گذشته که ایران را درنوردید «به طور قابل توجهی افزایش یافته» و او را وادار کرده که این آزار را اکنون «سیستماتیک» توصیف کند.
نرگس محمدی می نویسد قربانیان در جلساتی که با مسئولانی که برای بازرسی به زندان قرچک آمده بودند، داستان خود را گفته بودند. در زندان، من روایت سه زن معترض را شنیدهام که مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند.
یکی از آنها از فعالان سرشناس جنبش دانشجویی بود که در بدو ورود به زندان شکایتی را به مسئولین ارائه و اعلام کرد که پس از دستگیری در خیابان، یک دست و یک پای او را با دستبند بستند. و در ماشین به او تجاوز کردند.
نرگس محمدی میگوید در حالی که او و یک زندانی دیگر به بهانه بردن غذا برای زندانیان دیگر از محوطه «قرنطینه» زندان عبور کردند و زن جوان را در آنجا دیدند که روی شکم، دستها، پاها و رانهایش کبود شده بود.
دولت ایران اتهامات گسترده تجاوز جنسی علیه بازداشت شدگان از جمله در تحقیقات سیانان در سال گذشته را رد کرده و آنها را کذب و بی اساس خوانده است.
نرگس محمدی سالها در مورد خشونت جنسی علیه زندانیان و شکستن تابوها در کشور ایران صحبت میکند.
در سال ۲۰۲۱، او میزبان یک بحث از طریق برنامه رسانه اجتماعی کلابهاوس بود که در آن زنان از جمله نرگس محمدی داستانهای خود را در مورد تجاوزات «عوامل» دولتی از دهه ۱۹۸۰ تا ۲۰۲۱ به اشتراک میگذاشتند.
به گفته نرگس محمدی و گروههای حقوق بشری، او به خاطر این موضوع مجازات شد.
زنانی که آزار جنسی را تجربه می کنند، مملو از خشم، ترس و ناامنی می شوند، اما وقتی زنانگی آنها با ادعاهای ایدئولوژیک و مذهبی سرکوب میشود، نه تنها خشمگین و وحشت زده میشوند بلکه احساس فریب و فریب خوردن توسط حکومت میکنند.
او می نویسد، که حتی ناراحت کننده تر این است که چنین آزار جنسی چنین زخم های عمیقی در روح و ذهن آنها باقی میگذارد که بهبودی از آن دشوار است و البته شاید هرگز به طور کامل بهبود نیابند.
تمام سختی ها را تحمل کن
نرگس محمدی به دلیل امتناع از ساکت شدن در پشت میله های زندان، از ۱۸ ماه گذشته از صحبت مستقیم با همسر و فرزندانش منع شده است.
تقی رحمانی، همسرش در مصاحبه با سیانان در فرانسه، جایی که در تبعید زندگی می کند، گفت: وقتی همسرت، نزدیکترین فرد به تو در زندان است، هر روز از خواب بیدار می شوی که مبادا خبر بدی بشنوی.
رحمانی مدت کوتاهی پس از زندانی شدن نرگس محمدی در سال ۱۳۹۴، همراه با فرزندانشان به فرانسه مهاجرت کرد.
تقی رحمانی و گروههای حقوق بشری نگرانیهای خود را در مورد سلامتی و دسترسی نرگس محمدی به مراقبتهای پزشکی پس از سکته قلبی و جراحی او در سال گذشته مطرح کردهاند.
رحمانی با افتخار جوایز معتبر بین المللی را که از نرگس محمدی دریافت کرده به نمایش می گذارد و میگوید که همسرش «انرژی بی پایانی برای آزادی و حقوق بشر» دارد.
رحمانی که خود در مجموع ۱۴ سال زندانی سیاسی بود، زمانی که نرگس محمدی در کلاسهای تاریخ معاصر زیرزمینی او در سال ۱۹۹۵ شرکت کرد، با او آشنا شد.
در هشت سال گذشته، او مجبور بوده نقش پدر و مادر دو قلوهای نوجوانشان را بازی کند.
کیانا همیشه می گفت وقتی مامان اینجاست، بابا نیست. این خوب نیست، رحمانی می گوید اما وقتی کسی راهی را انتخاب میکند، باید تمام سختی ها را تحمل کند.
علی، مانند پدرش مصمم است و میگوید مادرش باید «برای ایران، برای آینده ما» به راه خود ادامه دهد.
علی به سیانان گفت: من واقعاً به مادرم افتخار می کنم. او همیشه با ما نبود، اما هر زمان که بود، به خوبی از ما مراقبت میکرد… او مادر خوبی بود و هنوز هم هست… من اکنون این نوع زندگی را پذیرفتهام. هر رنجی که باید تحمل کنم مهم نیست.
کیانا که ترجیح داد با سیانان صحبت نکند، گفت که می خواهد مادرش در کنارش باشد. پدرش می گوید کیانا معتقد است که اگر بچهای را به این دنیا بیاوری، باید مسئولیتش را بر عهده بگیری و آن بچه را بزرگ کنی.
درد جدایی از خانواده، درد هر روز نرگس محمدی است. این بهای فداکاریست که او برای رویای آزادی انتخاب کرده است.
نرگس محمدی در ادامه مینویسد:
«لحظهای که با علی و کیانا خداحافظی کردم، بی شباهت به زمانی نبود که در حیاط پر درخت اوین بمیرم. قاصدکهای حیاط اوین را چیدم. من در ۱۴ جولای با پای برهنه روی آسفالت داغ ایستادم. پاهایم میسوخت، اما قلبم آتش میگرفت. قاصدکها را به آسمان فرستادم و دست و پا و صورت کودکانم از جلوی چشمانم گذشت و اشکها مانند باران بهاری سرازیر شدند. اگر از پنجره قلبم به زندان نگاه کنم، بیشتر از هر غریبه ای با دختر و پسرم غریبه بودم و بهترین سالهای زندگیام را از دست دادم و آنچه گذشت دیگر برنمی گردد. اما من مطمئن هستم که جهان بدون آزادی، برابری و صلح ارزش زیستن و حتی تماشا کردن را ندارد. من ترجیح دادهام فرزندانم را نبینم یا حتی صدای آنها را نشنوم و صدای مردم مظلوم، زنان و کودکان سرزمینم باشم».
آزار و خشونت جنسی آزار و خشونت جنسی آزار و خشونت جنسی