جدیدترین اخبارجهان
پس از جدایی از جامعه : آیا بحران کرونا ما را به افرادی گوشه گیر تبدیل میکند؟
ترجمه: تهرانتو نیوز _ منبع : اشپیگل
پس از جدایی از جامعه : آیا بحران کرونا ما را به افرادی گوشه گیر تبدیل میکند؟
پس از جدایی از جامعه
برای ماری سخت است که دوباره میان مردم برود. آیا این مسئله دلیلی برای نگرانی است؟
صبح ها دویدن با یک دوست ، غذا خوردن با همکاران در وقت ناهار و ملاقات با برخی از دوستان برای
نوشیدن آبجو بعد از کار. ظاهرا زندگی روزمره ماری* پیش از بحران کرونا اینگونه بوده است.
اما از زمانیکه به ما گفته شد از یکدیگر فاصله بگیریم ، ماری بسیار تنها شد.
با این وجود او احساس تنهایی نمیکند ، بلکه از گذراندن وقت با خودش بسیار لذت می برد ،
به گونه ای زیاد که اکنون می ترسد.
به تدریج اندکی وضعیت عادی در حال بازگشت به زندگی اجتماعی ماست.
می توانیم دوباره با دوستان ملاقات کنیم ، در یکایک استان های آلمان فدرال ، گردهمایی های گروهی
مجاز شده اند.
ماری نیز اولین اتفاق اجتماعی را در پایان ماه خواهد داشت : او به یک جشن تولد دعوت شده است و
حالا ترجیح میدهد آن را قبول نکند.
وقتی او در ماه های گذشته تنها نبود ، بیشتر اوقات با شخص دیگری به پیاده روی میرفت یا اینکه با ساکنان
آپارتمان خود وقت می گذراند.
ماری میگوید :
تصور ملاقات با چند نفر ، رفتن به سر کار و شروع دوباره زندگی عادی مرا می ترساند.
من قادر به انجام آن نیستم.
او در روز تولدش بسیاری از افرادی را که مدتها ندیده ، ملاقات خواهد کرد.
در واقع این یک اتفاق خوب است.
وی در ادامه میگوید: اما من هیج تمایل و حوصله ای ندارم.
علتش چیست؟ آیا بحران کرونا ما را به افرادی گوشه گیر تبدیل کرده است؟
روان شناس رافائلا دیرکس ، در حال حاضر با جدیت به این مسئله میپردازد.
مسلما بحران کرونا نیز موضوع کار عملی او شده است.
برخی افراد از جدایی اجتماعی به شدت رنج می برند ؛ اما بعضی ها نیز دقیقاً مانند ماری اصلا نمی دانند
چرا آنها از اوقات تنهایی خود چنین زیاد لذت می برند.
اما از نظر دیرکس جای نگرانی نیست. اوقات تنهایی می تواند بسیار سالم نی باشد.
او میگوید: زندگی عادی ما بسیار پرزحمت و مشکل است.
ما جامعه ای را بنا کرده ایم که در آن دائما در حال دویدن هستیم.
بسیاری از بیماری های روحی روانی مانند خستگی و کوفتگی مفرط یا افسردگی نیز پدید می آیند ، زیرا
افراد مبتلا به این بیماری ها وقت ندارند که به خودشان مشغول شوند و آنچه را که واقعاً نیاز دارند ،
احساس کنند.
دیرکس اغلب به چنین بیمارانی توصیه می کند دکمه توقف را در این زندگی روزمره پرمشغله فشار دهند.
بحران کرونا بسیاری از ما را مجبور کرده است تا در خانه بمانیم.
در این وضعیت تفاوت فاحشی نسبت به پیش از همه گیری وجود دارد.
اگر در وضعیت عادی سعی کنیم از شتاب زندگی خود بکاهیم ، اغلب باید برای همنوعان مان آن را
توجیه کنیم.
ماری می گوید:
پیش از بحران کرونا ، من همیشه احساس می کردم آدم بدی هستم که بدون دلیل دعوتی را رد میکنم
یا در یک مهمانی هیچ رغبتی به گپ و گفتگو ندارم. اما این موقعیت ها در چند ماه گذشته وجود نداشتند.
رافائلا دیرکس این موضوع را تأیید می کند : فشار اجتماعی در شرایط همه گیری کرونا بسیار کمتر است
و این باعث ایجاد حس آزادی می شود.
دیرکس می گوید:
در حال حاضر اگر خود را عقب بکشیم و در تنهایی با خودمان مشغول باشیم ، هیچ احساس گناهی نداریم.
به همین دلیل لذت بردن از این زمان راحت تر است.
از آنجا که کاهش شتاب و گذاشتن وقت برای خود می تواند فوق العاده خوب باشد ، دیرکس می گوید:
سکوت باعث می شود تخیل ما زنده و فعال شود و امکان و مجالی برای خلاقیت پیدا میکنیم.
با این وجود ماری می ترسد که دیگر نتواند به زندگی اجتماعی خود بازگردد.
او دیگر نمیتواند تصور کند که هر روز با چندین نفر ملاقات کند یا مدت زیادی با دیگران صحبت کند.
ماری میگوید:
من احساس میکنم که دیگر نمیتوانم روی چندین نفر به طور همزمان تمرکز کنم. برایم سخت است که
به حرفهای افراد زیادی گوش بدهم و صادقانه به آنها علاقمند باشم.
اما آیا میتوانیم چنین چیز اساسی همچون زندگی اجتماعی را واقعا از یاد ببریم؟
رافائلا دیرکس برای این پرسش پاسخ روشنی دارد: “خیر”.
انسان ها موجوداتی اجتماعی هستند که به گفتگو و دیدار با یکدیگر نیاز دارند و از آن لذت میبرند. ” انسان چنین چیز اساسی ای را براحتی فراموش نمیکند.”
اما این بدان معنا نیست که ما پس از بحران نیز ناگزیریم مانند قبل به کارهایمان ادامه دهیم.
دیرکس توضیح می دهد که آنچه ماری در حال حاضر احساس میکند ، در حقیقت به تعیین اولویت ها ربط دارد.
کسی که از این وضعیت باوجود ارتباط اندک انسانی لذت میبرد ، باید در این باره فکر کند که چگونه در آینده می تواند زندگی اجتماعی خود را تغییر دهد.
بنابراین ماری تعامل و روابط اجتماعی را فراموش نکرده ، بلکه ترس او نشان می دهد
که او قبلا بدون آنکه متوجه باشد ، قادر به این تعامل نبوده است.