جمهوری اسلامی یک چالش ژئوپلیتیک برای اروپا
جمهوری اسلامی دیگر نمی خواهد با اروپا کار کند، بلکه میخواهد علیه آن کار کند
جمهوری اسلامی یک چالش ژئوپلیتیک برای اروپا است
جمهوری اسلامی تصمیم بر قطع همکاری و مقابله با اروپا گرفته، اما اتحادیه اروپا به دنبال زمینههایی برای همکاری بالقوه به روشی سختگیرانه و مبتنی بر منافعاش است تا دریچهای به تهران باز کند.
۱۶ سپتامبر یک سال از قتل مهسا امینی در بازداشت پلیس امنیت اخلاق تهران می گذرد که جرقه قیام «زن، زندگی، آزادی» در ایران را برانگیخت.
آنچه که شوک شدیدی برای همکاری با رژیم ایران محسوب میشود، سرکوب و جنایت در داخل کشور است: کشتن صدها نفر در خیابانها، اعدام با طنابدار و زندانی کردن ۲۰۰۰۰ نفر از معترضین.
در حالی که این اولین سالگرد پوشش خبری در رسانه های غربی خواهد بود، اما تعیین کننده ترین عنصر برای تحولات در ایران و اطراف آن نیست. در عوض، تبدیل شدن این کشور به یک چالش جهانی مستلزم بازنگری کلی در سیاست مربوطه اتحادیه اروپا است. به همین دلیل سال آینده نه تنها برای روابط اتحادیه اروپا و ایران، بلکه برای نقش گستردهتر اروپا حیاتی خواهد بود.
علی خامنهای که ۳۴ سال در قدرت است، بهار آینده ۸۵ ساله خواهد شد و در حالی که حال زار و نزار او در هنگام سخنرانیهایش مشهود است، مردم ایران و جهان منتظر شنیدن خبر مرگ او هستند. او در سال ۲۰۲۱ در یک انتخابات مهندسی شده، آخوند تندرو ابراهیم رئیسی را به عنوان رئیس جمهوری منصوب کرد تا مقدمات جانشینی فرزندش را برای زمان پس از مرگ خود انجام داده باشد. پاسخ خامنهای به مردم معترض، جنایت و سرکوب گستردهای بود که باعث از بین رفتن فضا برای رویکرد ترجیحی دیپلماسی و گفتگو با اتحادیه اروپا شد.
از سوی دیگر، با توجه به مرگ غیر رسمی برجام (برنامه جامع اقدام مشترک ۲۰۱۵) بعد از خروج ایالات متحده از این پیمان، و از آنجایی که اتحادیه اروپا و قدرتمندترین اعضای آن نتوانستند به طور موثری تهران را ملزم به رعایت مفاد آن کنند، از نظر مقامات جمهوری اسلامی هیچ ارتباطی را از دست دادند.
در حال حاضر، مذاکرات در مورد اینکه آیا و چگونه این توافق می تواند احیا شود توسط واشنگتن و تهران هدایت میشود و دو طرف دیگر به آن پایبند نیستند.
جمهوری اسلامی و ایالات متحده در مورد مسائل دو جانبه مانند تبادل زندانیان و آزادسازی پولهای بلوکه شده صحبت میکنند و نقش اتحادیه اروپا بهعنوان نگهبان مورد نظر سازمان ملل را نادیده میگیرند.
با توجه به اینکه تحریم تسلیحاتی سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی در ماه اکتبر منقضی میشود، تنها کاری که اروپاییها میتوانند انجام دهند این است که تحریمهای سازمان ملل را با توجه به عدم پایبندی جمهوری اسلامی و ناسازگاری فزاینده آن در بازرسیهای هستهای در اسناد خود نگه دارند.
حمایت تهران از جنگ روسیه علیه اوکراین، تهدیدی مستقیم برای امنیت اروپاست که اساساً روابط این قاره با جمهوری اسلامی را تغییر میدهد.
اتحادیه اروپا علاوه بر حمایت از اوکراین و تحریم شرکتهای سازنده پهپاد (هواپیماهای بدون سرنشین ایرانی) و عناصر بخش امنیتی، باید با اتحاد رو به رشد جمهوری اسلامی با روسیه کنار بیاید.
علاوه بر همکاری نظامی ایران با روسیه در زمینه فرار از تحریمها، آنها در تمایل خود برای مقابله با آمریکا متحد هستند. چنین تحولاتی، به نوبه خود، تهران را به بخش مرکزی سازماندهی مجدد جهانی در حال انجام با محوریت چین تبدیل می کند.
تنها در شش ماه گذشته، جمهوری اسلامی با کمک پکن با عربستان سعودی مذاکره کرد، به سازمان همکاری شانگهای به رهبری چین پیوست و همین اواخر دعوت نامهای برای پیوستن به گروه کشورهای بریکس دریافت کرد.
جمهوری اسلامی که مدتها شعار نه شرقی، نه غربی میداد و به آن افتخار میکرد، به نظر می رسد اکنون طرفهایی را انتخاب کرده است و اگر توافق هستهای ۲۰۱۵ فرصتی را برای اروپا و احتمالاً ایالات متحده ایجاد کرده بود تا ایران را غارت کنند اکنون و پس از هشت سال بعد از برجام به وضوح روسیه و چین ایران را غارت میکنند.
بنابراین، نحوه برخورد با جمهوری اسلامی، دیگر تنها موضوع عدم اشاعه هستهای، حقوق بشر یا روابط تجاری نیست. بلکه به این موضوع مربوط می شود که اتحادیه اروپا چگونه خود را در میان یک چشم انداز جهانی در حال تغییر می بیند.
دوازده ماه آینده نه تنها برای روابط اتحادیه اروپا و جمهوری اسلامی، بلکه برای نقش جهانی اروپا تعیین کننده خواهد بود. این چیزی است که اتحادیه اروپا باید انجام دهد.
اعتراضات به قتل مهسا امینی فروکش کرده، اما ناآرامی در حال جوشیدن باقی مانده و این امر به ویژه در مورد استانهای حاشیهای ایران مانند کردستان و بلوچستان که شاهد تعداد نامتناسبی از دستگیری ها و جنایتها بودهاند، صادق است.
قرار است که ملت ایران در سالگرد جاودانه شدن مهسا امینی به خیابان بازگردند و تا پیروزی انقلاب ادامه دهند اما به دلیل اوضاع بسیار نامطلوب معیشتی و محرومیتهای زیاد مردم از حقوق و امنیت، امکان شروع اعتراضات تودهای در هر لحظه وجود دارد.
بنابراین اتحادیه اروپا باید نتیجهگیری درستی از سال گذشته بگیرد تا به هر حادثه آینده واکنش بهتری نشان دهد، اگر قیام بعدی تحت رهبری زنان و ماهیت فمینیستی نباشد. بروکسل باید یک فرآیند درس آموزی در مورد نحوه عمل در زمینه های سرکوبگرانه ایجاد کند و روابط نزدیک خود را با جامعه مدنی و سازمان های حقوق بشری برای نظارت بر وضعیت جمهوری اسلامی حفظ کند.
به طور کلی اتحادیه اروپا باید رویکردی در قبال جمهوری اسلامی به عنوان بخشی از یک صورت فلکی جدید ژئوپلیتیکی طراحی کند.
جمهوری اسلامی یک چالش ژئوپلیتیک برای اروپا