روسیه و چین حامیان اصلی ایران؛ جمهوری اسلامی آماده شرارت در منطقه
چرا چین و روسیه حمایت خود را از جمهوری اسلامی افزایش میدهند؟
روسیه و چین حامیان اصلی ایران؛ جمهوری اسلامی آماده شرارت در منطقه
ارتجاع سرخ و سیاه، نیروهای کمونیست و اسلامگرا با رهبری روح الله خمینی در سال ۱۹۷۹ با انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی، ملت ایران و کشور را با اعمال سیاستهای نادرست و متحجرانه نابود کردند.
روحالله خمینی پس از انقلاب اعلام کرد که ایران سیاست «نه شرقی و نه غربی» را دنبال خواهد کرد. او آمریکا را «شیطان بزرگ»، قدرت امپریالیستی برجسته و فاسدی خواند که از مستبدان غربگرا در جهان اسلام حمایت کرده است.
اما از نظر خمینی کمونیسم بی خدا و اتحاد جماهیر شوروی به یک اندازه خطرناک بودند و در سال ۱۹۸۰ گفت باید بدانید که خطر قدرتهای کمونیستی کمتر از آمریکا نیست.
خمینی، جمهوری اسلامی را پیشاهنگ و مسئول هدایت تودههای تحت سلطه جهان به سوی آزادی و عدالت قلمداد میکرد و بر همین اساس جمهوری اسلامی برای سرنگونی سایر دولت های همسایه نیز توطئه و از انواع سازمانهای تروریستی اسلامی در سراسر خاورمیانه حمایت میکرد.
در واقع خمینی هر جا که با رادیکالهای سکولار چپ ضد آمریکایی برخورد داشت از آنها حمایت میکرد؛ اما تهران دریافت که این به تنهایی راهبرد موثری نیست.
شور و شوق جمهوری اسلامی برای صدور انقلاب، آن را در تضاد با اکثر کشورهای جهان و به ویژه با کشورهای منطقه قرار داد. در واقع، نگرش انقلابی و سرسختی جمهوری اسلامی در جنگ ایران و عراق، احساسات فرقهای را در خاورمیانه تشدید کرد.
جمهوری اسلامی نفت خود را میفروخت، اما درآمد آن هرگز به توسعه و تجارت جهانی تبدیل نشد.
روح الله خمینی، رهبر ملعون افراطیون به هیچ یک از اهداف خارجی خود نرسید و با مرگش آرزوی صدور انقلاب را به گور برد.
سران رده بالای رژیم، حلقه نزدیک به خمینی موظف بودند که سیاستهای انقلاب و جمهوری اسلامی را بررسی و چاره جویی کنند. علی خامنهای به محض رسیدن به قدرت به طور آزمایشی شروع به برقراری ارتباط کرد.
تهران خصومت خود را با ایالات متحده، که همیشه هدف اصلی خشم خود بود، حفظ کرد، اما تعهد خود به صدور انقلاب در سرزمینهای مسلمان را کاهش داد. زمان کمتری را صرف مبارزه با کشورهای خارج از غرب کرد و شروع به جستجوی حامیان قدرتمند نمود.
چین و روسیه بیشتر مشتاق تجارت با ایران بودند، اما مثل تهران با واشنگتن دشمن نبودند. در واقع پکن و مسکو در دشمنی با ایالات متحده در اوج قدرت آمریکا پس از جنگ سرد محتاط بودند.
با این حال طی ۱۵ سال گذشته این وضعیت تغییر کرده است.
با کاهش قدرت و نفوذ واشنگتن، پکن و مسکو تصمیم گرفتهاند که نظم بینالمللی لیبرال را به چالش بکشند، آنها به طور معمول از مقامات جمهوری اسلامی استقبال کرده و به تهران حمایت اقتصادی و نظامی گستردهتری ارائه کردهاند.
چین تجارت مقاوم در برابر تحریمهای آمریکا و دسترسی آسانتر به فناوری پیشرفته را برای جمهوری اسلامی فراهم میکند تا رژیم آخوندی از فروپاشی اقتصادی هراسی نداشته باشد و در همین حال روسیه به مدرن سازی نیروهای مسلح رژیم کمک کرده است.
با حمایت چین و روسیه، متحدان جمهوری اسلامی، رژیم توتالیتر ایران هر زمان که بخواهد میتواند بمب هستهای بسازد و به لطف حمایت آنها، تهران احساس قدرت بیشتری میکند.
جمهوری اسلامی همچنان در انزوا به سر می برد، اما با شروع دهه ۲۰۱۰، رویدادهای بین المللی شروع به شکستن اوضاع به نفع آنها کردند.
شورش در عراق که تا حدی از تهران به جریان افتاد و برنامه ریزی شد، قدرت اراده آمریکا را در خاورمیانه از بین برد، رشد احساسات ضد جنگ در ایالات متحده به باراک اوباما کمک کرد تا ریاست جمهوری آمریکا را به دست آورد.
باراک اوباما که به دنبال ایجاد یک شروع جدید با جهان اسلام بود و ظاهرا متقاعد شده بود که مشکلات دیرینه با جمهوری اسلامی را می توان از طریق مداخله شخصی او برطرف کرد، دیپلماسی خود را با خامنهای با پذیرش مهمترین دستاوردهای هستهای رژیم آغاز کرد.
در زمانی که اقتصاد ایران در تنگنا بود، توافق هستهای هم خزانه این کشور را پر کرد و هم به آرزوهای اتمی آن مشروعیت بخشید، سیاست های ایالات متحده تنها چیزی نبود که تهران را جسور کرد.
در سال ۲۰۲۱، چین و جمهوری اسلامی قراردادی ۲۵ ساله امضا کردند که به چینی ها اجازه می داد تقریباً در تمام بخش های اقتصادی ایران نفوذ کنند.
برای رژیم آخوندی، این معاملات در حال حاضر منافع اقتصادی و امنیتی ملموسی را به همراه دارد. آنها هر ماه میلیون ها بشکه نفت به چین می فروشند.
در فوریه ۲۰۲۳، شی جین پینگ، رئیسجمهور چین به ابراهیم رئیسی اطمینان داد که پکن «از رژیم در حفاظت از حاکمیت ملی حمایت میکند».
به راحتی می توان فهمید که چرا روسیه به این کشور کمک میکند، علی خامنهای با حمایت از موضع پوتین درباره حمله به اوکراین گفت: «ایالات متحده این جنگ را در اوکراین آغاز کرد تا ناتو را به سمت شرق گسترش دهد».
چین ایران را ملزم به کاهش تنش با سعودی ها کرده و روابط دوباره تهران و ریاض را برقرار نمود. حاکمان جمهوری اسلامی مدتهاست که آل سعود را عامل امپریالیسم آمریکا و رژیمی نامشروع معرفی میکنند که از تفسیر ارتجاعی اسلام برای حفظ قدرت استفاده میکند.
آنها ریاض را به خاطر شعله ور کردن اعتراضات «زنان، زندگی و آزادی» که ایران را در سال ۲۰۲۲ تکان داد، مقصر می دانند.
چین مهارت دیپلماتیک خود را نشان داد و خود را به یک قدرت خاورمیانه تبدیل کرد، تنها منفعت ملموسی که ایران به دست آورد قدردانی چین بود.
اما روسیه بار بزرگتری را بر رژیم آخوندی تحمیل کرد. جمهوری اسلامی ممکن است اروپا را دوست نداشته باشد، اما نمیخواهد مانند آمریکا، اروپا را نیز به دشمنی قسم خورده تبدیل کند. بنابراین پوتین از کمک به جمهوری اسلامی برای تحقیر ایالات متحده و تنزل موقعیت واشنگتن در خاورمیانه سود خواهد برد.
چین نیز به همان اندازه از ایران اتمی استقبال کرد و به این نتیجه رسیده که بمب هستهای ایران، خروج ایالات متحده از خاورمیانه را تسریع خواهد کرد.
به محض اینکه ایران بمب را بسازد، مطمئناً روابطش با متحدان قدرتمند خود تغییر خواهد کرد، ممکن است جسورتر شود، این فرضیه ها البته هنوز چین و روسیه را تشویق نکردهاند که در رویکرد خود در قبال آخوندها تجدید نظر کنند.