جنگ طلبی جمهوری اسلامی تا کجا پیش میرود
فراخوان برای خویشتن داری درست است اما بعید است که مورد توجه قرار گیرد
جنگ طلبی جمهوری اسلامی تا کجا پیش می رود
در حالی که جنگ بین اسرائیل و حماس وارد دومین هفته خود میشود و شدت مرگ و میر در ناحیه غزه ادامه دارد، نگرانی اصلی دولتهای غربی وضعیت فلسطینیان در غزه نیست، بلکه درگیری که بین اسرائیل و ایالات متحده در برابر جنگ طلبی جمهوری اسلامی به وجود آمده، به نظر میرسد حساس ترین موضوعی باشد که اهمیت آن افزایش پیدا کرده است.
این تصویر نگرانکننده، یک درگیری در حال گسترش است که نیروهای اسرائیلی و آمریکایی را در برابر جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی آن، به عبارتی نیروهای شبهنظامی، قرار میدهد.
نشانههای نگرانکنندهای که به تازگی ظاهر شدهاند، نشان دهنده تشدید سریع وضعیت است. در این موقعیت، جمهوری اسلامی نقش کلیدی را ایفا میکند، این دو موضوع با یکدیگر به طور نزدیکی مرتبط هستند.
رهبران عرب به آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده، گفتند که در صورت عدم توقف حملات وسیع اسرائیل به غزه، جنگ ممکن است به طور غیرقابل کنترلی تشدید شود.
حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران هشدار داد: اگر تجاوزات رژیم صهیونیستی متوقف نشود، دست همه طرفهای منطقه بر روی ماشه است.
اما اسرائیل متوقف نخواهد شد. یک حمله زمینی پرخطر و تمام عیار به شمال غزه قریب الوقوع است.
بیشتر رهبران غربی بدون شک آرزو میکنند که این اتفاق رخ ندهد. حتی جیمز کلورلی، وزیر امور خارجه بریتانیا، علیرغم کمبود اطلاعات، با تأخیر خواستار احتیاط و مدارا شده، اما در ادامه پسلرزههای تاریک شنبه، آنها احساس میکنند قادر به جلوگیری از آن نیستند.
به منظور تقویت امنیت اسرائیل و مهار هرگونه عامل دولتی یا غیردولتی در گسترش درگیری، ایالات متحده اعلام کرد که قصد دارد دومین گروه ناو هواپیمابر را در شرق دریای مدیترانه مستقر کند. این عبارت مبهم، نگرانی را درباره احتمال برخورد مستقیم با جمهوری اسلامی را مخفی میکند. جمهوری اسلامی یک عامل دولتی است که بازیگران غیردولتی را در پشت صحنه تحت تأثیر قرار میدهد.
حماس و گروه ستیزهجوی جهاد اسلامی فلسطین که غزه را به طور کلی کنترل و هماهنگ میکنند. نیروهای شبهنظامی وابسته به تهران نیز در مناطقی مانند سوریه، عراق و یمن فعالیت میکنند و قدرتمندترین آنها حزب الله لبنان است. این همان محوری است که رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنهای، آن را به عنوان محور مقاومت معرفی میکند.
بیشک، جمهوری اسلامی استقرار اضافی نیروها را به عنوان تشدید تنش با آمریکا در نظر میگیرد. به نظر میرسد که این کشور به نیروهای شبهنظامی خود هشدار میدهد که ممکن است در آینده نزدیک جبهههای جنگ جدیدی فعال شوند.
در حال حاضر، اسرائیل در برابر حملات محدود و روزانه فرامرزی حزبالله در منطقه شمالی دفاع میکند و در صورت پیوستن نیروهای شبهنظامی به جنگ حماس، هشدار ویرانی لبنان را صادر میکند.
منطقه باختری یکی از نقاط بالقوه در میان افزایش سطح خشونت در طول هفته گذشته بوده است. در تشدید تنشها، اسرائیل، جمهوری اسلامی را به اتهام استقرار سلاحهای جدید در سوریه یا از طریق سوریه برای ایجاد جبهه دوم متهم میکند.
سوریه مدعی است اسرائیل هفته گذشته دمشق و حلب را بمباران کرده است.
برنامه جمهوری اسلامی و هدفی که در پی آن دارد چیست؟ این سئوالات اصلی جنگ را در برمیگیرد و بسیار حائز اهمیت هستند.
بلافاصله پس از ۷ اکتبر، مقامات آمریکایی و اسرائیلی به سرعت گفتند که در حال حاضر هیچ مدرکی برای دخالت مستقیمجمهوری اسلامی وجود ندارد. این اعلام بسیار سریع انجام شد، شاید سوء ظن این بود که آنها می خواستند از رویارویی تمام عیار در آن مقطع بسیار دشوار اجتناب کنند.
گزارش های بعدی حاکی از آن است که مقامات ارشد جمهوری اسلامی در آستانه حمله حماس در تماس نزدیک با آنها بودهاند. گفته می شود اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بارها با رهبران حماس و حزب الله دیدار کرده است.
بخصوص، ادعا میشود که اعضای حماس در ۲ اکتبر، پنج روز قبل از حمله، در مورد طرح خود برای تجاوزات هوایی، زمینی و دریایی به جنوب اسرائیل با افسران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بیروت گفتگو کردند و به آنها چراغ سبز نشان داده شد.
حماس اصرار دارد که به تصمیم خود عمل کرده است.
جمهوری اسلامی این حمله را حمایت کرد، اما دست داشتن خود را انکار نمود.
باور این ایده که تهران، وقتی حمایت مالی، آموزش و تسلیح حماس را تامین می کند، از آن آگاه نبوده و در برنامه ریزی عملیات گسترده شنبه سیاه نقشی نداشته، بسیار مشکل می باشد.
جمهوری اسلامی شبیه به یک مظنون به جرم قتل است، با یک شکل قبلی و انگیزهای قوی برای حمله به اسرائیل.
علاوه بر این، جمهوری اسلامی به طور اصولی مخالف موجودیت دولت یهود است. علی خامنهای و ابراهیم رئیسی هنگام تماشای تنشها در اسرائیل به علت سیاستهای ضد دموکراتیک و راستگرایانه بنیامین نتانیاهو، احساس ضعف میکنند.
از نظر استراتژیک، مشغلههای دولت بایدن با اوکراین و گرایش به آسیا، از دیدگاه تهران همانند یک فرصت میباشد. عقبنشینیهای افغانستان و عراق و پایداری رژیم سوریه، این ایده را تقویت میکند که ایالات متحده در حال از دست دادن ابزار فشار و علاقه خود در خاورمیانه است.
افزایش جنگ طلبی جمهوری اسلامی همچنین به دلیل تقویت روابط با چین و به ویژه روسیه رخ داده، زیرا که اکنون روسیه به عنوان یک مشتری بزرگ تسلیحات شناخته میشود. در همین حال، چشمانداز احیای توافق کنترل تسلیحات هستهای با غرب این جذابیت را کاهش داده است، حتی اگر بتوان با آن موافقت کرد.
خامنهای همواره مخالف سازش هستهای بوده و گفته که جمهوری اسلامی باید تحریمهای آمریکا را نادیده بگیرد و به خودکفایی برسد و به شرق نگاه کند.
اسماعیل هنیه، رهبر حماس، هنگام تلاش برای توجیه حمله ۷ اکتبر، به تجاوزات توهین آمیز در نزدیکی محل مسجد مقدس الاقصی در اورشلیم، خشونت مزمن شهرک نشینان یهودی و غصب زمین در کرانه باختری و محاصره ۱۶ ساله غزه اشاره کرد.
رهبران جمهوری اسلامی آنقدر دیوانه نیستند که از دعوت افراطی هنیه برای جهاد بین المللی و جنگ گسترده تر با غرب حمایت کنند.
پس از آشفتگی های اخیر در داخل، خامنهای حامی خیزشهای مردمی نیست، اما او دلیل فوری دیگری برای این اقدام داشت. برای تهران، فرآیند عادیسازی روابط بین کشورهای عربی و اسرائیل مضر است. این کشور، به ویژه در مورد توافق احتمالی بین اسرائیل و عربستان با حمایت از تضمینهای امنیتی ایالات متحده، نگرانی دارد. عادیسازی میتواند تهران را از منظر سیاسی و اقتصادی به ناچار منزوی کند و آرمان هژمونی منطقهای جمهوری اسلامی را تخریب کند.
حمله ۷ اکتبر تعادل قوا را به نفع تهران تغییر داده است.
نگرانیها در جامعه عربی و جهانی نسبت به وقوع این حمله در غزه مشهود است. به علت این احساس، سعودیها تا زمانی که وضعیت اسرائیل به این شکل پیش میرود، توافق با اسرائیل را به تعویق انداختهاند. از نکتهای قابل توجه، آن است که ابراهیم رئیسی و ولیعهد عربستان سعودی، محمد بن سلمان، هفته گذشته اولین مذاکرات خود را انجام دادند.
این تغییر نشاندهنده سود قابل توجهی برای تهران در ادامه جنگ است. تمام این عوامل با یکدیگر ترکیب شده و نشان میدهند که جمهوری اسلامی در حال حاضر احساس میکند که از آن بهرهمند است و پشتیبانی کاملی دارد. سوال اصلی در این بحران بزرگ این است که آیا اعتماد جدید، در کنار کاهش حداقلی خطر از سوی اسرائیل و آمریکا، تهران را وادار خواهد کرد که در آینده نزدیک بیتردید عمل کند یا خیر.
به ندرت به نظر میآید که رویارویی مستقیم اسرائیل و ایالات متحده با جمهوری اسلامی رخ دهد. همانطور که نتانیاهو مدام میگوید، این تازه شروع است. جنگ با حماس ممکن است جهانی شود.