استراتژی خامنه ای برای تسلط بر خاورمیانه از نام او بیشتر خواهد ماند
رهبر سالخورده جمهوری اسلامی تضمین می کند که هر جانشینی در مسیر او باقی خواهد ماند
استراتژی خامنه ای برای تسلط بر خاورمیانه از نام او بیشتر خواهد ماند
در اوایل ماه جاری، ایران انتخابات پارلمان و مجلس خبرگان خود را برگزار کرد، هیئتی از روحانیون مسن که اسماً مسئول انتخاب رهبر بعدی هستند. رد صلاحیت گسترده نامزدهای هر دو انتخابات توسط رژیم باعث شد بسیاری از رای دهندگان ایرانی این رقابت ها را نادیده بگیرند. این بدان معنا نیست که غرب باید آنها را نادیده بگیرد، به ویژه انتخابات مجلس خبرگان، که رهبر بعدی را مسح خواهد کرد.
ترکیب ایدئولوژیک محدود این هیئت نشان میدهد که رهبر فعلی، علی خامنهای ۸۴ ساله، تصمیم گرفته است برای جانشینی خود با اطمینان از اینکه انتخاب او توسط مخالفتهای درون نخبگان حاکم از مسیر خارج نمیشود، آماده شود. او همچنین از این طریق تضمین کرده است که درگیریهای نیابتی و آرمانهای هستهای جمهوری اسلامی با این فرض که رژیم قبل از مرگش بمب را دریافت نمیکند به آشوب کشاندن خاورمیانه ادامه خواهد داد.
آخرین و تنها باری که جمهوری اسلامی رهبری جدید را انتخاب کرد در سال ۱۹۸۹ بود که بنیانگذار جمهوری اسلامی، روح الله خمینی درگذشت. در آن زمان، رژیم همچنان از حمایت مردمی برخوردار بود و نخبگان سیاسی ایران متحد ایستاده بودند. انتخاب خامنهای بهعنوان جانشین خمینی، با توجه به اعتبارات مذهبی ضعیف خامنهای، شاید بسیاری را شگفتزده کرده باشد، اما نخبگان سیاسی به سرعت پشت سر او بسیج شدند. رژیم با سهولت نسبی از اولین جانشینی خود جان سالم به در برد.
امروز همه عناصری که باعث شد جانشینی سال ۱۹۸۹ کار کند وجود ندارد. پیوند حکومت و جامعه قطع شده است. بر اساس تحقیقات تحت حمایت رژیم، بیش از ۷۰ درصد مردم خواهان جدایی دین و حکومت هستند. نارضایتی گسترده است، به ویژه به این دلیل که ۶۰ درصد ایرانیان اکنون در فقر نسبی زندگی می کنند. حتی افراد فقیر و متدین، که زمانی ستون اصلی حمایت مردمی از رژیم بودند، به تعداد کافی به خیابان ها ریخته اند تا حکومت دینی را ناامید کنند. شکاف طبقاتی هرگز تا این اندازه شدید نبوده است و فساد بیداد می کند.
برای بیش از ۲۰ سال، خامنه ای بی وقفه نخبگان سیاسی را جلب کرده و بسیاری از اعضای سابق تشکیلات را به افراد ناراضی تبدیل کرده است. در دور کنونی انتخابات، رژیم تعداد زیادی از وفاداران به رژیم را که هنوز نتوانسته بودند رد صلاحیت شود. خامنهای تمام بخشهای حساس دولت را با افرادی مانند رئیسجمهور ابراهیم رئیسی، یک کارگزار کسلکننده اما شوم، استخدام کرده است.
اعضای محروم نخبگان می دانند که آینده درخشانی در دوران پس از خامنه ای ندارند. حسن روحانی، رئیسجمهور سابق، با صدای بلند از وضعیت نامناسب خود گلایه میکند، در حالی که محمد خاتمی، اولین و آخرین رئیسجمهور اصلاحطلب که دارای هر قدرتی است، هشدار میدهد که هیچ نشانهای از تمایل نظام حاکم به اصلاحات و دوری از اشتباهات گذشته وجود ندارد.
انقلابیون نسل اول در حفظ دیکتاتوری بهتر عمل می کنند. آنها می توانند از تجربیات خود به عنوان اپوزیسیون استفاده کنند و از طرز فکر و تاکتیک های کسانی که علیه وضعیت موجود توطئه می کنند آگاه باشند. خامنهای که بسیاری از مردان را با اعتبار انقلابی تأثیرگذارتر مانور داده و فروتن کرده است، مبارزه با سلطنت ایران در دهه ۱۹۷۰ را به عنوان نقطه مرجع خود قرار داده است. در آن زمان، شاه در جریان آزادسازی نظام سیاسی با اصلاحات به سبک غربی بود که منجر به تظاهرات و اعتصابات گسترده شد که در نهایت سلطنت را سرنگون کرد.
ولی فقیه که غرب زدگی را انگیزه پشت سر درخواست اصلاحات سیاسی می داند، مصمم است که اشتباه مشابهی را مرتکب نشود. این یک قمار است ایران با بادهای مخالف دلهرهآوری مواجه است و یک کادر حاکم متنوعتر ممکن است بهتر این بینظمی را مدیریت کند. همانطور که موج های متعدد تظاهرات سراسری از سال ۲۰۰۹ نشان داده است، بخش بزرگی از مردم ایران خشمگین و یاغی هستند. اقتصاد پوسیده ایران که توسط سوسیالیسم، فساد و تحریم ها تضعیف شده است، رژیم را از تعادل خارج می کند. نارضایتی های اقتصادی ناشی از فقر گسترده و تورم نزدیک به ۵۰ درصد در سال ۲۰۲۳ بارها باعث اعتراضات سیاسی مرگبار شده است.
برخلاف توانایی ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه برای بسیج ناسیونالیسم روسی برای حمله به اوکراین، چنگ انداختن رژیم ایران برای هژمونی در خاورمیانه، ناسیونالیسم فارسی را به نفع رهبری تحریک نکرده است.
تشنجی که خامنهای در منطقه به راه انداخته است، مطمئناً بعد از مرگش باقی خواهد ماند. به هر حال رویکرد او به خاورمیانه در به دست آوردن نفوذ زیادی در جمهوری اسلامی بدون ورشکستگی کشور موفق بوده است. خامنهای با کنار گذاشتن تنفر خمینی از اتحادهای خارجی، جمهوری اسلامی را محکم در شراکت سودآور با روسیه و چین قرار داده است.
منافع استراتژیک بسیار زیاد بوده است مسکو تجارت پر جنب و جوشی را در زمینه تسلیحات فراهم می کند، و پکن راه نجات مالی را ارائه می دهد که جمهوری اسلامی را در برابر تحریم های ایالات متحده محافظت می کند. هر دو متحد هیچ علاقه ای به محدود کردن برنامه هسته ای در حال پیشرفت رژیم آخوندی نشان نمی دهند. و استراتژی نیابتی خامنهای ایجاد و یارانه دادن به شبهنظامیان اسلامگرا در سرزمینهای درهم شکسته عربی ثابت کرده است که توسط قربانیان و دشمنان جمهوری اسلامی مقاوم و دشوار است.