استراتژی جمهوری اسلامی در کمک به حماس چیست؟ آیا حزب الله نیازی به دخالت دارد؟
چرا هنوز جمهوری اسلامی تلاشی برای برقراری ارتباط با حزبالله به منظور حمایت از حماس نداشته است؟
استراتژی جمهوری اسلامی در کمک به حماس چیست؟ آیا حزب الله نیازی به دخالت دارد؟
اگر فشاری برای هل دادن می آید، معمولا بهتر است از یک پیاده دست بردارید، اگر به معنای محافظت از یک رخ باشد.
در مورد اینکه آیا حزبالله به حمایت از حماس با شرکت در جنگ مشارکت میکند یا نه، بحثهای زیادی صورت گرفته و نتیجهگیریهای مختلفی از مشارکت کلی تا حمایت محدود و یا عدم حمایت ارائه شده است.
کاسپین ریپورت، در تلاش است با کاهش سر و صدا و تحلیل روندهای ژئوپلیتیکی، دنیای پیچیدهتر را معنا کند.
آخرین گزارش تصویری آنها به این سئوال می پردازد که آیا حزب الله برای حمایت از حماس مداخله خواهد کرد؟ چراکه هر دو گروه تحت حمایت جمهوری اسلامی هستند و اکثریت جهان به عنوان گروه های نیابتی جمهوری اسلامی به آنها نگاه می کنند.
پس آیا حزب الله به نفع حماس مداخله خواهد کرد؟
در نهایت، آنها پیوستن حزبالله را محتمل نمیدانند، اما میگویند که حزبالله در چه سناریویی به احتمال زیاد وارد خواهد شد و دلیل این احتمال را نیز بیان میکنند. جمهوری اسلامی، حماس را در طی سالها تنها برای مقابله با تهدید اسرائیل ایجاد نکرد. بنابراین، اگر حزبالله حمله کند، آنها اعتقاد دارند که این حمله احتمالاً در زمان حمله اسرائیل به منطقه غزه روی میدهد و در این زمان برای حزبالله راحتتر است تا به جای حماس عمل کند، آنها به عنوان مثالی از موفقیتهای قبلی این استراتژی به جنگ سال ۲۰۰۶ اشاره میکنند.
با این حال، آنها با دقت تأکید میکنند که ارزیابی عملکرد حزبالله بر اساس وقایع سال ۲۰۰۶ اشتباه است، زیرا این حزب الله به طور فزاینده تسلیحات خود را گسترش داده و به اندازهای که حتی ناوهای آمریکایی را با موشکهای ضد کشتی نیز به چالش میکشد.
چرا حزب الله وارد ماجرا نشده است؟
اگر حزبالله و جمهوری اسلامی از این مزیتها برخوردار هستند، پس چرا اقدام ورود به یک نبرد مسلحانه کردهاند؟
برای پاسخ به این پرسش، گزارش کاسپین به دو جنبه اساسی حزبالله، یعنی موقعیت آن در سیاست لبنان و نقشی که در استراتژی جمهوری اسلامی دارد، میپردازد.
آنها به ما یادآوری میکنند که حزبالله بعنوان یک حزب سیاسی در لبنان فعالیت دارد و از سال ۲۰۰۵ به طور قانونی به بخشی از دولت لبنان تبدیل شده است.
در حال حاضر، لبنان با بحران اقتصادی شدیدی روبهرو است و جنگ با اسرائیل تنها این بحران را عمیقتر میکند. این وضعیت آنها را به این نتیجه میرساند که حزبالله ترجیح میدهد به جای ایجاد تنشهای داخلی در لبنان، از نظر سیاسی به عنوان یک نیروی مورد علاقه مردم لبنان باقی بماند.
عامل بعدی موقعیت آنها در استراتژی جمهوری اسلامی است.
حزبالله به عنوان یک عامل مهم در استراتژی جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه عمل میکند. به علت وسعت زرادخانه تسلیحاتی آنها، حزبالله به یک تهدید مهم برای اسرائیل تبدیل شده است. به همین دلیل، گزارش کاسپین این امر را کماکان بعید میداند که جمهوری اسلامی این زرادخانه را در منطقه مستقر کند. آنها تأکید میکنند، استفاده از این قدرت آتش در درگیری فعلی در غزه به معنای کاهش آن به عنوان ابزاری بازدارنده و در نتیجه از بین بردن نقش آن به عنوان یک عنصر بازدارنده است.
این نشان میدهد که حزبالله یک ابزار بازدارنده یکبار مصرف است، که میتواند به اسرائیل و ایالات متحده صدمات جدی وارد کند. اما این ابزار تنها یک بار میتواند مورد استفاده قرار گیرد و پس از آن نیاز به زمان قابل توجهی برای بازیابی قوا دارد.
استفاده از این عامل بازدارنده بر سر درگیری در غزه، جمهوری اسلامی را در معرض انتقامجویی از سوی ایالات متحده قرار میدهد و در وهله اول دلیل دقیق حفظ حزبالله را نفی میکند رها کردن درگیریهای جاری چیزی بیش از تلاش برای زنده نگه داشتن شبح دخالت جمهوری اسلامی و منحرف نگه داشتن اسرائیل در جنگ غزه است.
در پایان گزارش کاسپین آشکار میکند که اگر چه جمهوری اسلامی ممکن است حماس را به یک سازمان خطرناک تبدیل کرده باشد، اما نمیتواند حزبالله را از دست بدهد. اگر فشار به منظور تسلیم شدن وارد شود، عموماً منطقیتر است که از یک نقطه قوت دست بردارید، اگر این به معنای حفاظت از یک موقعیت است.