سبک زندگی
نگرش مثبت ذهنی ویژگی افراد موفق
یکی از ویژگیهای شاخص افراد موفق ذهنیت و نگرش مثبت و خوب آنها به زندگی است. این افراد قادرند در سخت ترین شرایط بهترین عملکرد را داشته باشند.
به نظر شما چه طور این امر میسر است ؟ این افراد چگونه میتوانند همیشه با ذهنیت موفق و مثبت گام به جلو بردارد؟ چگونه میتوانند با دیگران بهترین ارتباط را برقرار کنند؟ یکی از جواب هایی که می توان به این سوال ها داد مربوط به نگرش و پیش فرض های ذهنی آنهاست.
قبل از اینکه در مورد پیش فرض های ذهنی صحبت کنیم بهتر است تعریفی کوتاه از نگرش داشته باشیم. نگرش به طور کلی تمایل افراد برای درک، ارزیابی و همچنین عمل در زمینه ای بخصوص است که برای مدتی پابرجا بوده. یک نگرش شامل سه بخش می شود احساسات، اعتقادات و ارزش ها و همچنین تمایل به عمل کردن. به زبان دیگر نگرش ما حاصل احساسات ما در مورد یک موضوع مشخص، اعتقادات و ارزش های ما و همچنین رفتار ما در مورد آن موضوع است.
فردی که نسبت به کار خود نگرشی مثبت دارد فردیست که مجموعه ای از اعتقادات و ارزشهای مثبت را در مورد کار در ذهن خود ایجاد کرده است.
برای مثال می گوید کار باعث پیشرفت می شود، او بواسطه کار شخص قوی تری در جامعه خواهد بود و یا کار کردن زیباست و انسان برای شاد بودن باید کار کند.
چنین شخصی کار را مجموعه ای از ارزش های مثبت می بیند و اعتقاد دارد که کار باعث نتایج خوب و مثبت خواهد شد.
نگرش میتواند نسبت به اشیا و پدیده های اجتماعی شخص و حتی کشوری دیگر باشد.
آیا تا به حال در مورد نگرش خود نسبت به دیگران فکر کرده اید؟ آیا به نظر شما و به طور کلی انسان ها خوب هستند؟ آیا ارتباط با دیگران امری مثبت است یا منفی؟ آیا با دیگران ارتباط برقرار می کنید چون آنها را دوست دارید یا مجبورید؟ اینها سوال هایی است که باید از خود بپرسیم و در ذهن خود جواب دهیم.
برای داشتن نگرش مثبت باید همیشه به پیش فرض های ذهنی خود فکر کنیم. همه ما طول روز و در مورد همه چیز به صورت مداوم پیش فرض می سازیم و در ذهن خود مجموعه ای از پیش فرضیات مختلف را داریم. پیش فرضیات در حقیقت برداشت های کلی ما در مورد افراد، شهرها، حیوانات، پدیده ها، تکنولوژی، طبیعت و خیلی چیز های دیگر است که به ما کمک می کند که تصمیمات سریع تری بگیریم. ولی مسئله اینجاست که وجود این پیش فرضیات در اکثر موارد نه تنها نتیجه مناسبی به ما نمیدهد بلکه باعث بروز نتایج منفی و نامناسب هم میشود.
آنچه که من می خواهم در این مقاله به آن اشاره کنم این است که پیش فرضیات ما اساس رفتار ما نسبت به محیط اطرافمان و علی الخصوص دیگران است. چنانچه شما پیش فرضیاتی مثبت نسبت به دیگران داشته باشید عمل شما به گونه ای خواهد بود که دیگران را مجاب به خوب بودن و بهتر عمل کردن می کنید.
در این حال اگر پیش فرضیات شما در مورد شخص یا اشخاصی نامناسب و یا حتی نادرست باشد باعث خواهد شد که رفتار شما در مورد آنها به نحوی باشد که آنها به شما ثابت کنند پیش فرضیات شما در مورد آن ها درست بوده است.
موضوع دیگر اینست که رفتار دیگران نسبت به ما عکس العمل آنها به رفتار ماست.
در حقیقت رفتار ما برگرفته از پیش فرضیاتی است که در مورد آنها در ذهن خود شکل داده ایم چه درست و چه غلط.
برای مثال اگر معلمی فکر کند که شاگردانش افرادی از درس فراری هستند و هیچ تمایلی برای یادگیری و خلاقیت ندارند رفتار وی به صورت ناخودآگاه به نحوی خواهد بود که شاگردان از درس فراری شده و تمایلی برای یادگیری و خلاقیت از خود نشان نخواهند داد.
حال اگر همین معلم در ذهن خود این پیش فرض را داشته باشد که شاگردانش بچه های بسیار خوبی هستند، علاقه مند به درس و مشتاق به یادگیری و خلاقند رفتار معلم به گونه ای خواهد بود که شاگردان به درس علاقه پیدا می کنند، به یادگیری مشتاق می شوند، خلاقیت خود را بیشتر بروز می دهند و به نتایج بهتری می رسند.
شما چه پیش فرضیاتی درمورد دیگران دارید؟ آیا به نظر شما دیگران خوب هستند یا بد؟ فرشته هستند یا شیطان؟ مهربان هستند یا سنگدل؟ همواره این را به یاد داشته باشیم این ما هستیم که رفتار دیگران را افکار و رفتار خود هدایت می کنیم پس سعی کنیم هدایتگران خوب و موثری باشیم.
