سبک زندگی

به بهانه فیلم اتاق تاریک، نگاهی به شیوه برخورد با آزار جنسی در کودکان

به بهانه فیلم اتاق تاریک، نگاهی به شیوه برخورد با آزار جنسی در کودکان

 

اتاق-تاریک-روح-الله-حجازی

هاله و فرهاد شخصیت های اصلی داستان فیلم اتاق تاریک به تازگی با تنها فرزندشان امیر به مجتمعی در حومه تهران نقل مکان کرده اند. فیلم با گم و پیدا شدن سریع امیر پسر چهار ساله خانواده آغاز می شود.
پس از این حادثه، بیشترین تمرکز داستان بر علائمی است که نشان می دهد امیر دچار تعرض جنسی قرار گرفته است. علائمی چون تکرر و بی اختیاری ادرار، شب اداراری و اضطراب هایی که با دل درد کودک نشان داده می شود. علاوه بر این، امیر به پدرش می گوید که شخصی بدن او را دیده است.
امیر و هاله درگیر اختلافات زناشویی زیادی هستند. هاله عصبی و پرخاشگر عمل می کند و امیر سهل انگار و بی تفاوت … و چندین بار به اختلاف سنی هاله و فرهاد در طول فیلم اشاره می شود.
اختلافات زن و شوهر بخصوص در شیوه فرزند پروری آنها تعارض اصلی را نشان می دهد. هاله برای تنبیه امیر او را به اتاقی می فرستد که به دلایل نامعلومی چراغ ندارد ( سیم کشی برق اتاق خراب است) و نام فیلم هم برگرفته شده ازآن اتاق تاریک است.
وقتی امیر به پدرش می گوید که کسی بدن او را دیده است، فرهاد از او می خواهد که موضوع بین خودشان باشد. این رفتار و پنهان کاری در طول فیلم چندین بار تکرار می شود. برای مثال هاله برای یک عمل زیبایی به دکتر می رود و از امیر می خواهد به پدرش نگوید.
هاله دائما از اضطراب هایی که با آنها دست و پنجه نرم می کند صحبت می کند. مثلا ناامنی ساختمان و محله، و اظهار می کند بهتر است از ایران به آمریکا مهاجرت کنند. در اکثر پلان هایی که هاله با ناراحتی و اضطراب از نگرانی هایش حرف می زند، فرهاد خیلی منفعلانه و اکثرا مشغول بازی، او را نادیده می گیرد و همین امر مساله را به یک جنجال و دعوا منتهی می کند.
فرهاد تلاش می کند، فردی که احتمالا به فرزندش تعرض کرده است بیابد. این آغاز نگاه های پر از قضاوت به اطرافیان و افرادی است که در آن شب گم شدن امیر در ساختمان بوده اند.
در نهایت هاله از ماجرا مطلع می شود و او هم به جستجو می پردازد. اطلاعات و رازهای زیادی از افراد ساکن مجتمع در تحقیقات هاله و امیر بدست می آید ولی در نهایت امیر تحت فشار هاله اسم دختر همسایه را بعنوان کسی که «بدن او را دیده است» می گوید. رفتارهای خارج از عرف و معاشرت های نامعمول پگاه «دختر همسایه» شک هاله را به یقین تبدیل می کند. هاله تصمیم می گیرد که با پگاه رو در رو شود و باوجود مخالفت های زیاد فرهاد، پگاه و مادرش را برای شام دعوت می کند… در حین مجادله پیش آمده، پگاه اذعان می کند شلوار امیر را شسته و خشک کرده و فقط به خاطر آنکه امیر می ترسیده مادرش او رابه اتاق تاریک بیاندازد این مساله را مخفی کرده اند. پس از مشاجره لفظی میان هاله و دختر همسایه، فرهاد در هاله ای از ابهام می گوید در کودکی قربانی تعرض جنسی بوده است.

نگاه روانشناسی به مقوله کودک آزاری

اگرچه در پایان فیلم مشخص می شود که امیر اصلا آزار جنسی ندیده است ولی پرداختن به این امر کار شجاعانه ای در سینمای ایران است. برای نمونه رفتار کلیشه ای والدین ایرانی در پنهان کردن تجاوز جنسی از جانب فرهاد در چندین سکانس مطرح می شود. فرهاد در سکانسی در مجادله با همسرش می گوید: «بهتره روی این گند رو بپوشونیم».
وقتی با علائم اضطرابی مثل دل درد امیر مواجه می شوند علاوه براینکه دکتر مساله را کاملا روحی و عصبی تشریح می کند، هاله همچنان به امیر داروی مسکن می دهد و به خود درمانی در مورد فرزندش ادامه می دهد.

شیوه فرزند پروری

آنچه که بوضوح در طول فیلم دیده می شود ناپختگی در سبک فرزند پروری این زوج است. کودک در کشاکش دعواهای لفظی و تحقیرهای والدینش گیج، گنگ و سردرگم است. در موقعیت های مختلف امیر به دلیل عصبانیت و خستگی پدر و مادرش بیش از حد تنبیه می شود.
هاله و فرهاد بیش از آنکه اختلاف سنی داشته باشند، دچار اختلاف فکری و سلیقه هستند. در این میان هر از گاهی هاله بعد از تنبیه امیر احساس گناه می کند ولی اضطراب اش نسبت به دنیای پیرامون، خشم و عصبانیتش به بی مسئولیتی فرهاد، او را در لجبازی غرق می کند.
در چنین شرایطی پیش از هر مساله ای سلامت روان امیر باید در نظر گرفته می شد‌. اگر کودک با یک رواندرمانگر در ارتباط بود… پس از ایجاد رابطه درمانی خوب از طریق بازی درمانی و… بستر مناسبی برای بدست آوردن اطلاعات بیشتر فراهم می شد و از بسیاری قضاوت های نابجا و درگیری های مداوم زناشویی پیشگیری می شد.

نگاه قضاوتی و قضاوت کردن افراد

در صورتی که افراد احساس ناامنی کنند قضاوت و بدبینی آغاز می شود. عدم امنیت می تواند یک احساس درونی باشد که ناشی از عزت نفس پایین است و یا دنیای اطراف و پیرامون خود را نا امن بپنداریم که نتیجه تجربه های فرد در روابط بین فردی خود در جامعه است. در طول فیلم دیده می شود که بعد از حادثه گم شدن امیر، فرهاد و هاله دائما اطرافیان خود اعم از فامیل و ساکنین مجتمع را قضاوت می کنند. این امر کاملا طبیعی است؛ قربانیان تعرض و یا هر تجاوزی به اکثر افراد مضنون و بدبین می شوند. ولی تناقض جایی پیش می آید که هاله و امیر افراد را بر اساس ظاهرشان و برخی از عملکرد هایشان قضاوت می کنند و در سخت ترین سکانس دختر همسایه را متهم به تعرض به فرزندشان می کنند.

زندگی آموختنی است .
به خاطر بسپاریم که پیش از ازدواج مهارتهای ارتباطی را بیاموزیم و قبل از اینکه صاحب فرزند شویم از سبک های فرزند پروری مناسب آگاه و مطلع شویم.

* زهره کلاهدوز
مشاور خانواده و روان درمانگر(عضو رسمی کالج روان درمانگران اونتاریو)

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا