سبک زندگی

به بهانه نگاهی به دوازد ه مرد خشمگین بررسی تفاوت در نگرش ،چگونه متفاوت می نگریم و متفاوت رفتار میکنیم!

به بهانه نگاهی به دوازد ه مرد خشمگین
بررسی تفاوت در نگرش ،چگونه متفاوت می نگریم و متفاوت رفتار میکنیم!

داستان فیلم درباره‌ی دوازده مرد درهیات منصفه یک دادگاه است که در زمان تنفس و قبل از اخذ رای نهایی دورهم جمع می‌شوند. همه اعضا معتقدند که مظنون گناهکار است. او یک پسر هجده ساله است که گمان می‌رود پدر خود را به قتل رسانده است. یکی از اعضای هیات منصفه به ‌نام دیوید با رای گناهکار‌بودن موافق نیست و شک‌هایی دارد باتوجه به این‌که تمام حقایق اثبات می‌کند که فرد مظنون گناهکار است، اعضا کنجکاو می‌شوند که چگونه دیوید دراین مورد مشکوک است و او دلایل خود را توضیح می‌دهد.
کشمکش و اضطراب اعضای هیات منصفه از همان آغاز تماشاگر را با خود درگیر می‌کند، چرا که تماشاگر پس از این‌که یازده نفر را موافق گناهکار بودن پسر و یک نفر را مخالف این حکم می‌بیند، سردرگم می‌شود.
متهم در فیلم جوان هیجده ساله خشنی است که از خانواده‌ای فقیر می‌آید و اتهامش کشتن پدر بی‌رحم و سابقه‌دارش به ضرب چاقوست. همه اعضای هیئت منصفه اعتقاد دارند که این پرونده‌ای مختومه بوده و پسر محکوم است اگرچه نوجوان که به نظر ضعیف و افسرده حال می‌رسد این اتهام را قبول ندارد با این حال وجود چاقویی در محل وقوع حادثه که متعلق به نوجوان مذکور است و او ادعا می‌کند آن را مدتی قبل گم کرده و خبری هم از محل آن نداشته‌است، به عنوان مدرک جرم، دلیلی برای مجرم شناختن او از سوی دادگاه شده‌است. حال دوازده مرد از طبقات مختلف اجتماعی به عنوان اعضای هیئت منصفه دادگاه، مأمور تصمیم‌گیری نهایی درباره این پرونده شده‌اند. اگر آن‌ها فرد متهم به قتل را محکوم نمایند، وی باید روی صندلی الکتریکی اعدام شود.
در فرایند رأی‌گیری یازده نفر از اعضای هیئت منصفه رأی به محکومیت و در نهایت اعدام نوجوان می‌دهند اما در این بین یک نفر از آنان یعنی تصمیم گیرنده شماره ۸ رای بر بی گناهی متهم می‌دهد و پیشنهاد صحبت در این باره را می‌دهد.
با پیشروی ماجرا در اتاقی که اعضای هیئت منصفه آن در فضای عصبی مشغول بحث و بررسی پرونده هستند قصه فیلم شکوفا می‌شود و به صورت مطالعه‌ای استادانه درباره شخصیت‌های پیچیده‌ای در می‌آید که به عنوان عضو هیئت منصفه می‌خواهند رأی نهایی را صادر کنند. پس زمینه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هریک از این اعضا، باعث واکنش‌های مختلف آنان در زمان حال می‌شود.
در بین هیئت منصفه مردی وجود دارد که به خاطر اینکه پسرش از او سرپیچی کرده،بسیار عصبانی است و نسبت به بچه‌ها موضع‌گیری خاصی دارد. یکی دیگر از اعضاء، گاراژداری است که تعصبات نژادپرستانه دارد. یکی دیگر، دلال بورس است که با جدیت، حکم خود مبنی بر گناهکار بودن پسر را دنبال میکند.  فردی دیگر فروشنده‌ای است که تنها دلش میخواهد سریعتر حکم داده شود تا به دیدن بازی بیسبالش برسد. مرد تبلیغات ساز هم در بین آنهاست. همچنین پیرمردی باهوش و با سالها زندگی و در آخر هم ساعت‌سازی که پناهنده بوده و قدردان دمکراسی که در این کشور به دست آورده است، می‌باشد. در چنین موقعیت و اوضاع و احوالی است که شماره ۸ تلاش می‌کند بقیه همکارنش را متقاعد کند که رأی آن‌ها اهمیتی حیاتی دارد و نباید به راحتی درباره آینده و زندگی دیگران تصمیم بگیرند و سرانجام پس از یک ساعت و نیم بحث پرونده کاملاً روشن می‌شود و هیئت منصفه رای بر بیگناه بودن متهم می دهند.
این فیلم شاهدی بر نقش زمینه اجتماعی فرهنگی و شخصیتی ما در نوع ادراک، قضاوت و تجربه ما از محیط و وقایع بلا فصلی هست که ما با آنها مواجه می شویم.
این جواب این سوال است که چرا ما با وجود این که در یک شرایط تماشاگر یک واقعه هستیم اما به شکل متفاوتی آن واقعه را دریافت و ترجمه میکنیم و بر همین اساس هم نسبت به آن پاسخ متفاوت می دهیم. در خیابان در حال عبور هستیم و دوستمان رد می شود و به ما توجهی نمیکند با این موضوع چگونه برخورد میکنیم بستگی به این دارد که در مورد این موضوع چگونه فکر می کنیم و این که کدام جنبه از این موضوع برای ما درشت تر و پررنگ تر میشود.
همچنین بسته به تجارب ما در مورد طرد شدن و خاطره مورد توجه واقع نشدن دارد. یکی ممکن است فکر کند دوستش او را ندیده و متوجه او نشده و دیگری ممکن است فکر کند که مخصوصا به او بی توجهی کرده است.هر کدام از این باورها نتایج، رفتارها و احساسات متفاوتی را در ما بر می- انگیزد. در فیلم میبینیم که مردی که از دست پسرش عصبانی است رای به مجرم بودن می دهد چون تجربه بد از سوی پسر نوجوان خود دارد. بنابراین دنیا را از دریجه تجربه خود میبیند. اما مرد شماره هشت نگاه بازتری به مورد تحت رسیدگی دارد و به دنبال کشف حقایق موجود است.
ما در زندگی خود چقدر دیگران را قضاوت غلط کردیم و به پیشداوری و اجرای حکم در مورد آنها پرداخته ایم؟ گاه باید چشم ها را شست و جور دیگر دید.
* دکتر فاطمه بهرامی
درمانگر زوج و خانواده

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا