سبک زندگی

انواع خانواده از نظر تربیتی

انواع خانواده از نظر تربیتی

از نظر نحوه تربیت کودکان و بطور کلی نحوه اداره سیستم خانواده ۴ نوع تربیتی خانواده مشخص شده است:
۱. خانواده مستبد و سخت گیر
۲. خانواده آسان گیر
۳. خانواده گسسته و پریشان
۴. خانواده دمکرات (‌ خانواده سالم )

خانواده سخت گیر

۱. پدر و مادر ها همان شیوه ی تربیتی نسل گذشته را دارند.
۲. تصمیم گیری با یکی از والدین خصوصاً پدر است.
۳. والدین حق هیچ گونه ابراز نظری را در تصمیم گیری های مهم به آنها نمی دهند.
۴. فرزندان می بایست از فرمانشان اطاعت کنند وگرنه آنها خشمگین و ناراحت می شوند.
۵. فرزندان حق سئوال پرسیدن در مورد انجام دادن یا انجام ندادن کارهای محوله را ندارند‌.
۶. والدین بر رفتار و کارهای فرزندان خود کنترل شدید دارند و تمام تصمیم گیری های آنها را انجام می دهند.
۷. والدین لزومی نمی بینند که هیچ توضیحی در مورد دستورات داده شده بدهند.
۸. تحمل هیچ گونه بی نظمی را از طرف آنها ندارند.
۹. زمانی برای گوش دادن به حرفهای آنها نمی گذارند.
۱۰. دائما در حال نصیحت کردن فرزندان خویش اند.
۱۱. برای تصمیمات فرزندان خود هیچ احترامی قائل نیستند و آنها را قبول ندارند.
۱۲. با فرزندان خود با احترام رفتار نمی کنند حتی آنها را در جمع تنبیه و تحقیر می کنند.
۱۳. اکثرا متوجه نیازهای عاطفی آنها نمی شوند تا در صدد رفع نیازهایشان گام بردارند.
۱۴. اکثرا والد ضعیفتر با فرزتدان ائتلاف می سازد که با این کار ارزش هر دو والد نزد بچه ها بسیار کم می شود . اگر یکی از والدین به عنوان منبع قدرت خانواده آسیب ببیند والد دیگر نیز کم ارزش می شود.
۱۵. چنین فرزندانی در بسیاری موارد جذب همسالان و همالان خود می شوند و با عزت نفس پایینی که دارند دچار بزهکاری می شوند.
۱۶. اکثرا این نوع والدین کمال گرا هستند و فرزندان خود را تحت فشار قرار می دهند و از آنها بالاترین انتظارات را دارند.
۱۷. احتمال دروغگویی و پنهان کاری در فرزندان چنین خانواده هایی به دلیل ترس از تنبیه و سرزنش زیاد است.
۱۸. خلاقیت کمی را در اینگونه فرزندان به دلیل سرکوبشان شاهد خواهیم بود. حتی اگر در ابعادی موفق شوند.
۱۹. ممکن است شاهد مسائلی چون اضطراب ،‌ افسردگی ،‌ کمال گرایی ، وسواس و بعضی از مشکلات روانی دیگر در این فرزندان باشیم.
۲۰. غالباً والدین سخت گیر، خود را منطقی تصور می کنند و برای کارهای خود دلیل می آورند.

خانواده آسان گیر

۱. متاسفانه والدین به دنبال نیازهای ارضاء نشده خود در نوجوانی و جوانی هستند و دل مشغولی های خود را دارند.
۲. برای خاموش کردن صدای بچه ها ،‌ هر چه کودکان از آنها می خواهند را برایشان انجام می دهند و اینچنین آنها را پرتوقع تربیت می کنند.
۳. هدفها و انتظاراتشان روشن نیست و در تربیت فرزندان خود از روش و فلسفه ی خاصی پیروی نمی کنند.
۴. متاسفانه هیچ کنترلی بر رفتار فرزندان خود ندارند و آنها را در هر انتخابی کاملاً آزاد می گذارند.
۵. هیچ نوع انتظار و توقع خاصی از فرزندان خود ندارند و فرزندان می آموزند که نباید والدینشان از آنها انتظار خاصی داشته باشند.
۶. نسبت به رفتار فرزندانشان توجه خاصی نشان نمی دهند و بی تفاوت عمل می کنند.
۷. اگر فرزندانشان از آنان پیروی نکنند ، ناراحت نمی شوند و طوری رفتار می کنندکه انگار امری طبیعی رخ داده.
۸. در پاداش دادن و تنبیه کردن اهمال می ورزند و بی متفاوتند.
۹. شیوه های رفتاری والدین طوری است که فرزندان اعتماد لازم را به والدینشان ندارند.
۱۰. نسبت به تکالیف و نمرات فرزندان خود توجه خاصی نشان نمی دهند و علاقه ای نیز به همکاری با معلمان و مدرسه آتها ندارند.
۱۱. هر آنچه را که فرزندان بخواهند ، برایشان تهیه می کنند و سلیقه خاصی را اعمال نمی کنند.
۱۲. هیچ گونه تلاش خاصی برای استقلال فرزندان خود انجام نمی دهند و اگر مسئله‌ ای در فرزندان ببینند در صدد رفع بر نمی آیند.
۱۳. نظم و ترتیب را در محیط خانواده رعایت نمی کنند و از فرزندان خود نیز انتظاری ندارند.
۱۴. فرزندانشان برای انجام هر کاری آزادند و حتی در مواردی که مداخله آنان لازم است ، دخالت نمی کنند.
۱۵. چنین فرزندانی به دلیل مواجه نشدن با موانع در زندگی ، وقتی وارد جامعه می شوند تجربه کافی ندارند و شکننده هستند.

خانواده گسسته یا پریشان

۱. والدین معمولاً به صورت قهر و آشتی با هم به سر می برند که تأثیر منفی ای روی کودکان آنها دارد.
۲. گاهی از فرزندان به عنوان قاضی استفاده می شود و گاهی قربانی یکی از طرفین می گردد که هر دو آسیب زا هستند.
۳. علاوه بر اینکه نیازهای روانی و جسمانی این فرزندان ارضاء نمی شود ،‌ به تدریج الگوهای پرخاشگری را نیز می آموزند.
۴. میزان ارزش و احترام افراد خانواده ناچیز است.
۵. افراد معمولاً غمگین ‍،‌ افسرده یا بی احساس به نظر می آیند.
۶. افراد خانواده یکدیگر را نمی شنوند و به هم بی توجهند.
۷. نشانه های دوستی و صمیمیت در بین افراد خانواده کم است.
۸. شوخی های افراد خانواده با یکدیگر اکثرا بصورت تمسخر و گزنده است.
۹. والدین بیشتر سرگرم امر و نهی کردن و دستور دادن هستند و درکی از احساسات فرزندان خود ندارند و خواسته های آنها را نمی شناسند.
۱۰. این فرزندان والدین خود را فهمیده ،‌ بالغ و دوست داشتنی نمی دانند.
۱۱. پدر و مادر برای دوری از هم مشغول کارهای خارج از خانه هستند و اکثر وقت خود را صرف کار می کنند.
۱۲. افراد این نوع خانواده ها به شدت احساس تنهایی می کنند و نوعی درماندگی را می آموزند.
۱۳. افراد این خانواده یا تکانشی عمل می کنند ‍و عصبی اند و احساس گناه دارند و یا بر عکس، احساس می کنند مورد ظلم قرار گرفته اند.
۱۴. افراد این نوع خانواده برای کنترل امور غیر ممکن ،‌ تلاش فراوان می کنند و متوجه نمی شوند که انجام بعضی از خواسته های آنان به وسیله طرف مقابل ‍، غیر ممکن است.
۱۵. این افراد گاهی در ابعاد دیگر زندگی کمال گرا می شوند.
۱۶. معمولا این افراد دچار افراط و تفریط در امور هستند ، گاهی این سر طیف گاهی سر دیگر
۱۷. گاهی چنان وابسته به هم و گاهی بطور کلی از هم جدا هستند.
۱۸. این افرادگاهی بسیارمتعصبانه عمل می کنند.
۱۹. والدین و فرزندان این خانواده با هم رقابت ناسالم دارند و موفقیت یکی از اعضا باعث شادی دیگر اعضا خانواده نمی شود.
۲۰. افراد خانواده مسائل و مشکلات خود را انکار می کنند و به همین دلیل مشکلات آنان حل نمی شود.
۲۱. دروغگویی در بینشان شایع است و آنها برای جلوگیری از مشاجره های بعدی به هم راحت دروغ می گویند.
۲۲. پرخاشگری های زبانی و بدنی را گاهی شاهد هستیم.
۲۳. شاهد باورها و نگرش های منفی هستیم. مانند: به زن ها نمی شود اعتماد کرد.
۲۴. فرزندان این نوع خانواده میل شدیدی به مورد تأیید قرار گرفتن از طریق والدین دارند.
۲۵. احساسات متناقض عدم رضایت از خود یا حالت از خود راضی بودن افراطی در بین افراد خانواده شایع است.
۲۶. افراد این نوع خانواده از اضطراب دائمی و احساس سردرگمی در رنج هستند و به همین دلیل ، اختلالات شناختی ، هیجانی و رفتاری در بین این خانواده ها شایع است.

خانواده دموکرات

۱.افراد خانواده سرزنده و با محبت اند.
۲. افراد خانواده به طور آشکار رنج ، ناراحتی و همدردی خود را نسبت به افراد دیگر خانواده بیان می کنند.
۳. افراد خانواده از ریسک های معقول و سنجیده نمی ترسند و می دانند که اشتباهاتشان هم می تواند خود مقدمه ای برای تغییر و رشدشان باشد.
۴. افراد خانواده برای یکدیگر ارزش و احترام قائل اند و یکدیگر را دوست دارند .
۵. روابط افراد خانواده با یکدیگر هماهنگ است.
۶. زمانی که در خانواده سکوت برقرار است ‍، سکوتی است آرامبخش و نه مبتنی بر ترس
۷. وقتی در خانواده سرو صدا هست ‍، صدای فعالیتی پر معنی است و نه صدایی در جهت خفه کردن صدای دیگران.
۸. هر یک از اعضاء خانواده می دانند حق آن را خواهند داشت که حرف خود را به گوش یکدیگر برسانند.
۹. اگر یکی از اعضای خانواده هنوز فرصتی برای صحبت کردن پیدا نکرده است ‍به راحتی این فرصت را خواهد یافت.
۱۰. اعضای خانواده به راحتی یکدیگر را نوازش می کنند و در آغوش گرفتن فرزندان توسط پدر و مادر امری است عادی و توأم با عشق و محبت.
۱۲. افراد خانواده صادقانه با هم صحبت می کنند ، با علاقه به سخنان هم گوش می دهند.
۱۳. افراد خانواده به راحتی با یکدیگر درد و دل می کنند و این حق را دارند که درباره هر موضوعی(مثل ناکامیها ، ترسها ، صدمه هایی که دیده اند ،‌ خشم خود ،‌ انتقاد از دیگری ، خوشی ها و … )‌ ،‌ با یکدیگر سخن بگویند.
۱۴. افراد خانواده برای کارهای خود برنامه ریزی می کنند و در این راه اگر مشکلی با اجرای برنامه های از قبل تعیین شده شود ،‌ به سادگی خود را با آن تطبیق می دهند.
۱۵. زندگی آدمی و احساسات بشری، بیش از هر عامل دیگری مورد توجه و احترام است.

کتایون خطیر

۱۶. در خانواده سالم ،‌ پدر و مادر خود را مدیر یا رهبر خانواده می دانند و نه رئیس یا ارباب خانواده و نیز می دانند که در موقعیت های مختلف چگونه به فرزندان خود بیاموزند تا به مرحله یک انسان واقعی بودن نزدیک شوند.
۱۷. اعضای خانواده در مورد اشتباهات خود (‌در قضاوت ، رفتار،‌ بروز هیجانها و … ) به همان راحتی ای با یکدیگر سخن می گویند که در مورد اعمال و گفتار صحیح خود اظهار نظر می کنند.
۱۸. رفتار والدین با آنچه به فرزندان خود می گویند مطابقت کامل دارد .
۱۹. پدر و مادر خانواده مانند هر مدیر یا رهبر موفق ،‌ نسبت به زمان حساس هستند و از هر فرصت مناسب برای سخن گفتن و تعامل با فرزندان خود ،‌ استفاده می کنند.
۲۰. اگر یکی از افراد خانواده مرتکب اشتباهی شود و نادانسته خسارتی ایجاد کند ، دیگران در کنار او قرار می گیرند تا از او حمایت کنند.
۲۱. والدین می دانند که فرزندانشان عمدا بدی نمی کنند.
۲۲. والدین می دانن فرزندانی آمادگی بیشتری برای یادگیری دارند که خود را با ارزش بدانند .
۲۳. آنها می دانند که تنبیه بدنی و تحقیر اثرات مخربی بر ذهن و روان بچه ها دارد.
۲۴. پدر و مادر خانواده می دانند که در زندگی هر شخص مشکلاتی پیش خواهد آمد و اجتناب از همه مشکلات زندگی امکان ناپذیر است . بنابراین گوش به زنگ آن هستند که برای هر مشکل تازه،‌ راه حلی پیدا کنند و این را نیز به فرزندان خود می آموزند.
۲۵.آنها می دانند که تغییر و تحول از ویژگیهای زندگی است ، بنابراین ، می پذیرند که فرزندان آنان به سرعت مراحل مختلف رشد را طی می کنند و هیچگاه نباید سد راه رشد و تغییر فرزندان خود شوند.
تغییر همیشه سخت است ولی غیر ممکن نیست . از هر جایی شروع به تغییر کنیم نتیجه اش را خواهیم دید . هیچوقت دیر نیست.

کتایون خطیر – مشاور خانواده

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا