بررسی بی وفایی زن در زندگی زناشویی
به بهانه فیلم “بی وفا” بررسی بی وفایی زن در زندگی زناشویی
به بهانه فیلم بی وفا بررسی بی وفایی زن در زندگی زناشویی
کانی (لین) و ادوارد (ریچارد گییر) زن و شوهری هستند که زندگی آرامی را سپری میکنند.
یک روز که هوا زیاد مساعد نیست، کانی برای انجام کاری راهی منهتن میشود.
طوفان شدید باعث میشود او در خیابان با پل مارتین (مارتینز)، جوان فرانسوی خوش قیافه که تعداد زیادی کتاب حمل میکند، تصادف کند.
آسیب دیدن زانوی کانی راهی جز رفتن به آپارتمان پل که در همان نزدیکی است باقی نمیگذارد.
کانی از خانه پل با منزل خود تماس میگیرد و به پسرش چارلی میگوید که دیر به خانه میآید. وقتی کانی به خانه بر میگردد ماجرا را برای همسرش ادوارد تعریف میکند، اما واضح است که مجذوب پل شده و کمی بعد راهی شهر میشود تا او را ببیند.
ادوارد به کانی شک میکند و بالاخره یک کارآگاه خصوصی استخدام میکند تا کانی را تحت نظر بگیرد.
بی وفا داستان مردی است آرام و دوست داشتنی به نام ادوارد سامتر که به همراه همسرش کانی و فرزند کوچکش چارلی در خارج از شهر نیویورک زندگی می کند، کانی همسر ادوارد در حادثه ای با مردی به نام پاول مارتر که یک فرانسوی است آشنا شده و با وی رابطه ی جنسی ایجاد می کند، ادوارد بعد از مدتی متوجه این موضوع شده و به دیدار پاول می رود و در آن دیدار پاول را کشته و جسدش را گم و گور می کند!
کانی که توسط پلیس از قتل پاول باخبر شده پس از مدتی متوجه ی تغییر رفتارهای ادوارد شده و می فهمد که ادوارد از رابطه ی سکسی وی با خبر بوده و در نهایت راز قتل پاول توسط ادوارد، برای کانی برملا می شود، کانی که پیش از قتل از خطای خود شرمنده و دچارعذاب وجدان شده و از ادامه رابطه با پاول دست کشیده بود در گیر و دار روابطی درونی با ادوارد تلاش می کند عذرخواهی کند و ادوارد نیز از این خطا چشم پوشی می کند.
این فیلم به مثابه ی دهانه آتش فشان می ماند که مخاطب هرلحظه انتظار فوران از آن را دارد و این ویژگی آبشخور از آدم هائی است که در آن زندگی می کنند، از میان سه بازیگر محوری یعنی ادوارد به بازیگری ریچارد گر ، کانی با بازی دایان لین و پاول به هنرمندی الیور مارتینز، تنها مارتینز است که شباهت رفتاری چندانی به فیل یا آتفشان ندارد و این در صورتی است که تنها شخصیت مرموز و درون محور فیلم همین پاول یا الیور مارتینز است که شخصی شهوتران، دلربا و به نوعی سکسی و شیاد است.
در این فیلم موضوع ارتباطات فرا زناشویی و بی وفایی های آنها مورد توجه قرار می گیرد.
مشکلی که در حال حاضر خانواده های زیادی را متلاشی کرده است داستان طعم عشق و چشیدن حس نو یک رابطه است که بیشتر در میان زوج هایی دیده می شود که یک نفر از آنها هیجان طلب و طالب تجربه هیجانات جدیدی است و یا در میان زوج هایی که یکی از طرفین دارای شخصیت آرام و اجتنابی بوده که قادر به بیان هیجانات خود نیست و طرف دیگر در تشنگی هیجانی قرار گرفته است.
باور این که روش های عشق ورزی ما متفاوت است برای زوج ها دشوار می باشد. برخی از زوج ها از طریق عملی و با کار و حل مشکلات مالی و تامین زندگی عشق ورزی می کنند ولی برخی دیگر طالب شنیدن و دریافت احساسات طرف مقابل هستند و نمیتوانند روش عشق ورزی متفاوت همسر خود را بپذیرند. بنابراین به دنبال دریافت چیزی هستند که در رابطه زناشویی خود ندارند و اینجاست که بدون توجه به خسارات و آسیب هایی که به خانواده وارد می شود فقط به دنبال دریافت نیازهای درونی خود به هر طریقی می باشند.
خانواده ها ضررها و خسارات زیادی برای این عدم پذیرش تفاوت سبک های دلبستگی و عشق ورزی را متحمل می شوند.
نیاز است که زوج ها در مورد سبک های متفاوتشان برای دریافت و ارائه عشق آگاه باشند تا بهتر بتوانند با این تفاوتها کنار بیایند ضمن این که باید زوج ها به اهمیت بیان احساس واقف بوده وسعی کنند از یکدیگر حمایت کنند. در این داستان نکته جالب توجه زنی است که به دنبال دریافت احساس عشق و هوس جنسی است در حالی که در گذشته بیشتر مردان بودند که در این راه قدم می گذاشتند.
امروزه در حال مشاهده افزایش زنانی هستیم که آنها به دنبال رابطه های فرا زناشویی هستند و در بسیاری موارد مردان هستند که طعم سخت بی وفایی را می چشند و برای حفظ خانواده آن را تا آخر عمر به جان می خرند.
انگار تاریخ در حال بر عکس ورق خوردن است.
مردهایی که نگران رفتن زنان هستند. اما بار سنگین این نوع رفتن ها را چه برای زن و چه مرد فرزندان متحمل می شوند. رفتن زنان حتی اگر انتفام تاریخی باشد اما باز رد پای نابرابری و بی عدالتی است.
آیا اینجا زنان آمازونی (تعبیری برای زنی که طالب قدرت است) با گرگ ها می دوند.